حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن؛ نامه امام به مسئولان که آیت‌الله هاشمی منتشر کرد


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «اسرار مکتوم؛ ناگفته‌های دفاع هشت‌ساله از زبان مسئولان کشوری و لشکری دوران جنگ» با پژوهش و نگارش محمدحسن محققی بهار ۱۳۹۳ توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر شد و یکی از آثار مستند مغفول‌مانده مربوط به دفاع مقدس است که مصاحبه‌ها و مطالب مهمی درباره جنگ تحمیلی در آن وجود دارد. این کتاب آذرماه ۱۴۰۲ به چاپ سوم رسید.

نویسنده کتاب که خود از نظامیان و فرماندهان سپاه بوده، در این کتاب در پی رسیدن به پاسخ‌های صریح به چند سوال مشخص بوده و می‌توان گفت «اسرار مکتوم» چندمحور مشخص دارد که این محورها انگیزه اصلی تهیه و تولید مصاحبه‌های آن هستند. ازجمله این محورها می‌توان به چرایی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، چرایی موضع‌گیری نهضت آزادی و مخالفتش با ادامه جنگ، تفاوت نگاه‌ها در فرماندهی جنگ، چرایی پذیرش قطعنامه ۵۹۸، پایان جنگ و … اشاره کرد. این میان، ناگفته‌های مهم و جالبی هم از دفاع مقدس گفته می‌شوند و از پشت پرده ناگفته‌ها و مطالب نسبتاً محرمانه بیرون می‌آیند.

محمدحسن حقی کتاب را با امام خمینی (ره) شروع کرده که فصل‌های مربوط به ایشان و رهبر انقلاب را به‌دلیل عدم انجام مصاحبه، با گردآوری از سخنرانی‌ها، مصاحبه‌های پیش‌تر انجام‌شده و اعلام مواضع آن‌ها تدوین کرده است.

در سلسله‌مطالبی که منتشر می‌کنیم، بنا داریم مطالب این کتاب و در واقع همان‌ناگفته‌های جنگ را مرور کنیم.

حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن؛ نامه امام به مسئولان که آیت‌الله هاشمی منتشر کرد

در ادامه قسمت اول این مجموعه «مرور اسرار مکتوم جنگ» را که مربوط به امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای است، می‌خوانیم؛

* نامه محرمانه امام به مسئولان نظام که آیت‌الله هاشمی منتشر کرد

امام خمینی (ره) در ۲۵ تیر ۱۳۶۷ نامه‌ای به مسئولان عالی‌رتبه نظام نوشت که اجازه انتشار عمومی آن را نداد. این نامه سال‌ها بعد توسط آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر شد. امام (ره) در این نامه می‌گوید فرمانده وقت سپاه یکی از معدود فرمانده‌هایی است که در صورت تأمین مایحتاج جنگ، به ادامه جنگ اعتقاد دارد. محسن رضایی در این اعلام موضع به امام (ره) نوشته بود تا ۵ سال دیگر هیچ پیروزی‌ای نداریم. امام (ره) با اشاره به نامه رضایی، در پیامش خطاب به مسئولان عالی‌رتبه کشور می‌گوید همین‌فرمانده (محسن رضایی) گفته برای ادامه جنگ، توسعه نیروی سپاه باید به ۷ برابر و ارتش به دو و نیم برابر افزایش پیدا کند. همچنین اشاره می‌کند آقای نخست‌وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه، وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند.

امام (ره) در این نامه می‌گوید فرمانده وقت سپاه یکی از معدود فرمانده‌هایی است که در صورت تأمین مایحتاج جنگ، به ادامه جنگ اعتقاد دارد. محسن رضایی در این اعلام موضع به امام (ره) نوشته بود تا ۵ سال دیگر هیچ پیروزی‌ای نداریم این نامه امام (ره) به‌طور تلویحی به پایین‌آمدن روحیه و نبودن انگیزه بین مسئولان و مردم اشاره دارد و در فرازی از آن اشاره شده «مسئولان سیاسی می‌گویند از آن‌جا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آن‌ها کم شده است.»

امام (ره) در چندفراز از این نامه می‌نویسد:

«خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق، در جهان پول و قدرت و حیله و دو رویی ما غریبیم. تو خود یاری‌مان کن!»

«خداوندا از تو می‌خواهم هرچه زودتر شهادت را نصیبم فرمایی.»

بخش پایانی نامه هم که امام (ره) در آن، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را به مسئولان اعلام می‌کند، دربردارنده یک‌هشدار درباره چهره‌های تندرو است: «مواظب باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی، شما را از آن‌چه صلاح اسلام است دور کنند.»

امام خمینی (ره) در ماه‌های پایانی عمر خود نامه دیگری هم دارد که در آن درباره جنگ اعلام موضع کرده است. ایشان در این نامه که ۵ اسفند ۱۳۶۷ منتشر و به «منشور روحانیت» معروف شد، درباره آرمان جنگ و دفاع مقدس صحبت و با توجه به زمزمه‌هایی که از گوشه و اطراف فضای سیاسی‌اجتماعی کشور شنیده می‌شد، یک‌سوال را مطرح می‌کند: «راستی مگر فراموش کرده‌ایم که برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه، فرع آن بوده است.»

نکته اصلی که دربردارنده نگاه امام (ره) به انقلاب، جنگ و همه مقوله‌هاست هم در این جمله ایشان در همین‌نامه نهفته است: «تاخیر در رسیدن به همه اهداف، دلیل نمی‌شود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه‌ایم نه مأمور به نتیجه.»

* حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن

یکی از موضوعات کمتر اشاره شده در جنگ، این است که آیت‌الله خامنه‌ای و شهید مصطفی چمران ازجمله اولین‌نفرات و مسئولان «ستاد جنگ‌های نامنظم» بودند. رهبر انقلاب در بیانات خود در جمع روحانیت استان تهران که ۱۰ آذر ۱۳۶۷ ایراد شده با اشاره به خاطرات خود از روزهای اول جنگ، درباره حضورشان در جبهه جنگ می‌گویند: «به امام گفتم من خواهش می‌کنم اجازه بدهید من بروم یا اهواز یا دزفول. بلافاصله گفتند بله شما بروید. مرحوم چمران نشسته بود آن‌جا. گفت آقا پس به من هم اجازه بدهید بروم. ایشان گفت شما هم بروید. عصر با مرحوم چمران راه افتادیم.»

پس از رسیدن آیت‌الله خامنه‌ای و شهید چمران به اهواز، گروه جنگ‌های نامنظم که در آن ایام با نبردهای پارتیزانی، تا حد ممکن جلوی پیشروی نیروهای دشمن را می‌گرفت، ترتیب یک‌شبیخون شبانه به دشمن را تدارک می‌بیند. با آماده‌شدن طرح حمله، آیت‌الله خامنه‌ای به شهید چمران می‌گویند می‌خواهند در حمله شرکت کنند و با این پاسخ شهید چمران روبرو می‌شود: «چه عیب دارد؟»

رهبر انقلاب در این حمله از اسلحه کلاشنیکف استفاده کرده و طبق خاطراتشان که در سخنرانی برای روحانیت استان تهران انجام شده، همان شب اول رسیدن به اهواز از ساعت ۱۲ یا یکِ بامداد وارد منطقه جنگی می‌شوند.

در شب سوم یا چهارم حضور رهبر انقلاب در اهواز و مناطق اطراف، سرهنگی از لشکر ۹۲ اهواز، نامه‌ای به ایشان داد که در آن درخواست کرده بود شب‌ها برای عملیات با گروه جنگ‌های نامنظم همراه شود. رهبر انقلاب در بیان این خاطره، ضمن اعلام این‌که از این رفتار منقلب شده، می‌گویند: «ارتشی‌ها خیلی نشان نمی‌دادند که در میدان جنگ فداکاری می‌کنند؛ البته در طول این مدت تا قبل از این‌که سپاه انسجامی پیدا کند و وارد میدان شود، انصافاً کارهای بزرگی انجام دادند.» (صفحه ۶۶)

آیت‌الله خامنه‌ای جمله مهمی هم درباره وضعیت نامناسب دفاع مردم ایران در روزهای اول جنگ دارند که ۱۳ مرداد ۱۳۶۷ در بیانات‌شان در جمع رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بیان شده است. ایشان می‌گویند: «در این بیابان‌ها نیروهای انسانی دفاع‌کننده ما به قدری کم بودند که انسان احساس غربت می‌کرد.»

حضور رهبر انقلاب در شبیخون شبانه به دشمن؛ نامه امام به مسئولان که آیت‌الله هاشمی منتشر کرد

آیت‌الله خامنه‌ای در جمع رزمندگان ارتشی؛ روزهای اول جنگ

* وقتی بنی‌صدر نبود راحت با فرماندهان ارتش کنار می‌آمدیم

رهبر انقلاب ۲۶ شهریور ۱۳۶۲ درباره سومین سال جنگ، مصاحبه و گفتگویی با صداوسیما داشتند که در آن گفتند در ۹ ماهه اول جنگ، هماهنگی درستی بین نیروهای سپاه و ارتش وجود نداشت و کمتر جلسه‌ای از جلسات شورای عالی دفاع بود که واردش شوند و با اعصاب برانگیخته و فشرده و ناراحتی از آن خارج نشوند.

ایشان در همین‌مصاحبه می‌گویند «هماهنگی بین ارتش و سپاه که اصلاً وجود نداشت و برادران نظامی‌ای که آن‌وقت در رأس کارها بودند، در یگان‌ها، حاضر نبودند با برادرهای سپاه همکاری کنند.» در صحبت‌های رهبری در این مصاحبه به این نکته هم اشاره شده که همان‌زمان، گروه‌های دیگری بودند که به‌خاطر جهت‌گیری‌های سیاسی‌شان، به‌راحتی از ارتش مهمات می‌گرفتند اما مهماتی به سپاه داده نمی‌شد. ایشان به این نکته هم اشاره دارند که ناهماهنگی بین ارتش و سپاه، در سطح توده نیروها نبود بلکه در سطح فرماندهی وجود داشت.

نکته مهم دیگری که رهبر انقلاب در آن مصاحبه با صداوسیما مطرح کردند، درباره حضور بنی‌صدر و تاثیرش در عدم هماهنگی با ارتش بود. ایشان می‌گویند «هنگامی که سایه بنی‌صدر نبود و حضور او و وجودش محسوس نبود، راحت می‌توانستیم با فرماندهان کنار بیاییم. من با تیمسار فلاحی و تیمسار ظهیرنژاد صحبت می‌کردم و این‌ها قبول می‌کردند.»

* می‌خواستیم صدام را ساقط کنیم؟

یکی از پرسش‌های مهم و شبهه‌هایی که درباره جنگ ایران و عراق مطرح می‌شود این است که ایران در پی ساقط‌کردن صدام بود یا نه؟ رهبر انقلاب در بیاناتی که اشاره کردیم ۱۰ آذر ۶۷ در جمع روحانیت استان تهران داشتند، پاسخ این سوال را این‌گونه داده‌اند: «اگر بپرسند شما می‌خواستید رژیم صدام را ساقط کنید چه شد؟ پاسخ این است که ما از آغازی که جنگ بر ما تحمیل شد، به این نیت نبودیم و معنی نداشت کسی که جنگ را بر او تحمیل می‌کنند برای جنگی که خود او شروع نکرده، هدفی داشته باشد.»

اگر ما لب مرزهای خودمان در حالی که هیچ تضمینی از سوی دشمن آماده برای جنایت‌کاری نداریم، بایستیم، همه کسانی که در مسائل نظامی عالم خبره هستند، ما را تخطئه می‌کنند. ما که حاضر نیستیم روی بصره و شهرهای مسکونی، توپخانه‌مان را روشن کنیم. ما که حاضر نیستیم مقابله به مثل کنیم. پس تنها راه چاره این است که برویم آتش توپخانه دوربرد دشمن را یا خاموش کنیم یا آن‌قدر آن را عقب بزنیم که روی شهرها ما را نپوشاند ایشان در همان‌سخنرانی درباره این بحث، این نکته تکمیلی را هم داشته‌اند: «هدفی بود که در اثنای جنگ به ملاحظه قوت و قدرت برای ما پیش آمد. بعد هم دیدیم نمی‌توانیم و رهایش کردیم.»

* خبره‌های مسائل نظامی تخطئه‌مان می‌کنند اگر … / دل‌هایی که بی‌طرف نیستند

مساله که رهبر انقلاب در سخنرانی‌ها و اعلام موضع‌های خود به آن پاسخ داده‌اند، ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است. در این زمینه گفته می‌شود موضع امام خمینی (ره) ماندن سر مرزها بوده است. آیت‌الله خامنه‌ای در دومین‌خطبه نماز عید فطر سال ۱۳۶۱ که روز ۳۱ تیر ایراد شد، به این شبهه این‌گونه پاسخ داده‌اند: «اگر ما لب مرزهای خودمان در حالی که هیچ تضمینی از سوی دشمن آماده برای جنایت‌کاری نداریم، بایستیم، همه کسانی که در مسائل نظامی عالم خبره هستند، ما را تخطئه می‌کنند. ما که حاضر نیستیم روی بصره و شهرهای مسکونی، توپخانه‌مان را روشن کنیم. ما که حاضر نیستیم مقابله به مثل کنیم. پس تنها راه چاره این است که برویم آتش توپخانه دوربرد دشمن را یا خاموش کنیم یا آن‌قدر آن را عقب بزنیم که روی شهرها ما را نپوشاند.»

آیت‌الله خامنه‌ای در همین‌خطبه به اثر تبلیغات منفی عراق و رسانه‌های غربی، درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اشاره می‌کنند و می‌گویند: «امروز که دشمن در ناحیه غرب هنوز بر روی بلندی‌های ما قرار گرفته است و از آن‌ها خارج نشده، به مجرد این‌که ما مقداری در خاک عراق برای عمل به مثل، برای جلوگیری از آتش دشمن، برای تادیه خسارت‌ها و غرامت‌های خودمان پیش رفته‌ایم، این‌ها اعتراض می‌کنند. دل‌هایی که بی‌طرف نیستند، کسانی که یک‌جانبه مسائل را می‌بینند، آن‌هایی که تحت تأثیر ابرقدرت‌ها قرار دارند، به ما اعتراض می‌کنند؛ اما این اعتراض وارد نیست.»

درباره فتح خرمشهر و ادامه جنگ، در مصاحبه رهبری با صداوسیما در شهریور ۶۲ هم مطالبی هست. ایشان در جمع‌بندی این بحث می‌گویند یکی از فواید ادامه جنگ تا این وقت این بود که عراق به‌طور قهری و به معنای حقیقی کلمه از شروع تجاوز به ایران پشیمان شد. ایشان می‌گویند: «روزی که ما خرمشهر را گرفته بودیم، آن روز نه امام و نه احدی از مردم فکر نمی‌کردند که این‌جا جایی است که بایستی ما توقف کنیم. البته امام در آن روز با ورود به خاک عراق موافق نبودند؛ لکن می‌گفتند لب مرزها بایستید و بجنگید که نظامی‌ها رفتند خدمت امام گفتند چنین‌چیزی نمی‌شود. ما اگر بخواهیم لب مرزها بمانیم، تمام نیروی نظامی ما از داخل پوک خواهد شد و فاسد خواهد شد که بعد امام اجازه دادند که در مرزها هم جنگ انجام بگیرد و بعد هم که به اعماق خاک عراق رفتند، اجازه گرفتند از امام. و امام اجازه دادند.»

رهبر انقلاب در آن مصاحبه این نکته را هم بیان کردند که شاید آن روز (پس از فتح خرمشهر) قبول صلح ضررهای داشت که امروز آن ضررها وجود ندارد.

* پیروزی ایران عقب می‌افتد اگر این کار نشود

آیت‌الله خامنه‌ای در آبان ۱۳۶۴ طی نامه‌ای به امام خمینی (ره) پیشنهاد تعیین جانشین فرماندهی کل قوا را ارائه کردند که پس از موافقت ایشان، ستاد کل نیروهای مسلح نیز تشکیل شد. رهبر انقلاب ۱۰ مرداد ۱۳۶۷ در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) در پادگان گلف اهواز سخنرانی داشتند که در آن درباره این نامه به امام (ره) این جملات را داشتند: «آن‌جا من نوشتم خدمت امام که اگر این کارها انجام نگیرد، پیروزی که حق مسلم ملت ایران است، به تأخیر خواهد افتاد.»

ادامه دارد…



منیع: خبرگزاری مهر

شهید طیاری اشبه الناس به حاج قاسم بود؛ نباید در میراث دفاع مقدس دخل و تصرف کرد


علی علویان نویسنده کتاب «مثل یک فرمانده لشکر» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره چگونگی نگارش این کتاب گفت: من نیروی سردار شهید حاج مهدی طیاری در گردان ۴۱۹ بودم و ماجرای آشنایی من و فرمانده شهیدم خودش ماجرایی دارد که در «حرف اول» کتاب و قبل از فصل اول به آن پرداخته‌ام. این آشنایی هر چند جذاب و به نوعی پر ماجراست اما با شهادت حاج مهدی در کنار من، این آشنایی به غم‌انگیز ترین قصه زندگی من تبدیل شد! من دقیق‌ترین روایت را از شهادت فرمانده خودم در خاطرات زندگیم ثبت کرده بودم و همین مسئله هم مهمترین دلیل و انگیزه نگارش این اثر توسط من شد هر چند بنا به خواسته تنها یادگار فرمانده شهیدم سرکار خانم زهرا طیاری بود.

وی در پاسخ به سوالی درباره وجه‌های جذابیت زندگی شهید طیاری گفت: گردان ۴۱۹ یک گردان خط شکن و نام آور در لشکر ۴۱ ثارالله بود و سردار شهید حاج مهدی طیاری به عنوان فرمانده این گردان به معنای واقعی کلمه یک اسطوره بود، اسطوره در شجاعت ، در تدبیر و فرماندهی، در تهور و بی باکی اما مهمتر از همه باید بگویم شهید طیاری اسطوره در مهربانی بود و به باور من شهید طیاری واقعا شبیه ترین مردم زمان خودش به حاج قاسم بود و به اصطلاح «اشبه الناس به حاج قاسم» بود.

این‌نویسنده در ادامه گفت: من این‌تعبیر و تشبیه را از این‌جهت به کار می‌برم که مردم عزیز در سال‌های گذشته این صفات را در وجود حاج قاسم دیده بودند؛ حالا یا از نزدیک و یا در قاب تلویزیون و به باور من این صفات و ویژگی‌ها همه به عینه و به تمامه در وجود شهید طیاری که یکی از بهترین یاران حاج قاسم بود وجود داشت. در واقع دلیل علاقه وافر حاج قاسم به شهید طیاری وجود همین ویژگی‌ها در ایشان بود همین مسئله هم سبب شده بود تا طیف وسیعی از نیروهای رزمنده خواهان حضور در گردان ۴۱۹ بشوند. گردان ۴۱۹ هر چند در سازمان رزم لشکر ۴۱ ثارالله خاص نیروهای شهرستان جیرفت بود اما در این گردان نه تنها از شهرهای دیگر استان کرمان بلکه از استان‌های مختلف نیروی رزمنده داشتیم و رزمندگان برای حضور در این گردان با هم رقابت می کردند. حضور من هم در این گردان تابع همین قاعده بود.

علویان گفت: هر چند به‌ عنوان نویسنده این کتاب باید بگویم تمام فصل های زندگی شهید طیاری و تمام ویژگی های شخصیتی این فرمانده شهید سرشار از جاذبه است، تعصب و غیرت این شهید به آرمانش و به هدفی که برایش مقدس بود، صبر و استقامتش در برابر همه مصائب و مشکلاتی که در مسیر زندگیش قرار می گیرد خصوصا در حادثه جانسوز وفات دختر سه ساله اش زینب آن هم در مقابل دیدگانش، حادثه‌ای که کوچکترین تردید و تزلزلی در وجود ایشان برای ایفای نقش و مسئولیت خطیر خودش در آن برهه از جنگ ایجاد نمی کند، شجاعت وصف ناشدنی‌اش در معرکه نبرد که بخشی از زیبا ترین خاطرات را در این مورد می توانید از زبان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در این کتاب بخوانید والبته قصه مهربانی و عطوفتش نسبت به من هم آنگونه بود که هنوز نتوانسته‌ام غصه هجرانش را به بوته فراموشی بسپارم.

وی افزود: بخشی از کتاب مبتنی بر خاطرات خود من از شهید است و بخشی دیگر هم مصاحبه هایی است که من از همرزمانم و از خانواده شهید گرفته‌ام و البته منابع و مصاحبه‌های ثبت شده در مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس استان کرمان کمک شایان و قابل توجهی برای من در تالیف این اثر بود. تالیف این اثر قریب دو سال زمان برد و همانطور که در پاسخ به سوال قبل گفتم هم دوستان رزمنده گردان ۴۱۹ هم خانواده معظم شهید و خصوصا مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس همکاری بسیار خوبی با من در این زمینه داشتند که جا دارد از همه آنها تشکر و قدردانی کنم .

علویان درباره چگونگی انتخاب نام این کتاب گفت: این نام برگرفته شده از سخنان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در توصیف عظمت و شخصیت سردارشهید طیاری است که در حرف آخر کتاب بیان شده است. تضاد برخی روایت‌ها در کنار فراموشی خاطرات توسط دوستان رزمنده خصوصا در بیان جزئیات حوادث که یک نویسنده برای نگارش یک اثر بدان نیازمند است، یکی از مهمترین چالش‌های نگارش این قبیل کتاب‌هاست که من هم خواهی نخواهی با این چالش دست و پنجه نرم کردم و این مسئله هر چند سبب طولانی شدن فرآیند نگارش این اثر شد اما برای رسیدن به روایت متقن و صحیح چاره‌ای جز این نداشتم .

این نویسنده درباره ارزیابی آثار منتشر شده با موضوع دفاع مقدس گفت: نمی‌خواهم به‌طور مصداقی به این بحث ورود کنم اما معتقدم خاطرات دفاع مقدس میراث یک نسل است و هیچ کس حق ندارد در این میراث دخل و تصرف کند یعنی باید به شرح ماجرا همانگونه که رخ داده است بپردازیم چه تلخ باشد و چه شیرین؛ من این مسئله را از این جهت می‌گویم چون می‌دانم در بخشی از آثار منتشره، به عمد یا به سهو، تلخی‌ها را به بوته سانسور سپرده‌اند و برخی وقایع را هم اسیر مصلحت‌سازی کاذب «نباید بگوییم» کرده‌اند.

علویان در پایان درباره فعالیت این روزهای خود گفت: دوست دارم اگر سختی‌های زندگی روزمره اجازه بدهد خاطرات حضور خودم در جبهه و در عملیات‌های مختلفی که حضور داشتم و همچنین خاطراتی را که از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی دارم بنویسم.



منیع: خبرگزاری مهر

انتقاد به شکل برگزاری کنگره شعر دفاع مقدس؛ سخنرانی بله، شعرخوانی برگزیدگان نه!


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: حامد فلاحی‌راد، سومین سال متوالی است که برگزیده کنگره شعر دفاع مقدس شده است. او سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ در کنگره استانی شعر دفاع مقدس و امسال رتبه اول کشور را در بخش «میراث‌های ماندگار» این کنگره به دست آورده است.

به بهانه برگزیده‌شدن این شاعر در کنگره ملی شعر دفاع مقدس، سراغش رفتیم تا درباره مسیر شعری، تجربه حضور در کنگره شعر دفاع مقدس، چند و چون برگزاری کنگره ملی شعر دفاع مقدس در قزوین و … صحبت کنیم.

مشروح این ‌گفتگو را در ادامه می‌خوانیم؛

* آقای فلاحی‌راد، چندسال است شعر می‌گوئید؟

فکر می‌کنم به صورت حرفه‌ای چهار پنج سال است که حرفه‌ای‌تر کار می‌کنم ولی ده دوازده سالی است که شعر می‌نویسم. در این سال‌ها سعی کردم نگاهم یک مقدار نسبت به گذشته حرفه‌ای‌تر باشد.

* شما شاعر پرکاری هستید و شعرهای زیادی دارید که با بعضی از آنها در کنگره‌های شعر هم برگزیده شده‌اید. چرا به فکر انتشار کتاب نیفتادید؟

هم توفیقش نبوده، هم علاقه‌اش. علاقه‌ای به چاپ کتاب ندارم. به نظرم وضعیت بازار نشر خوب نیست و دلیل آن هم شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی است. آنچه که باید به گوش مخاطب برسد از طریق همین شبکه‌های اجتماعی می‌رسد و ضرورت انتشار کتاب در این زمانه کم شده است. از آن طرف بازار نشر هم وضعیتی بحرانی دارد و قیمت کتاب در آن خیلی بالا است. به همین خاطر تا به حال سراغ چاپ کتاب نرفته‌ام

* درباره کنگره ملی شعر دفاع مقدس صحبت کنیم. امسال در چه بخشی برگزیده شدید؟

در بخش میراث‌های ماندگار نفر اول شدم. من توفیق داشتم که سه سال متوالی جزو برگزیدگان این کنگره باشم. با این تفاوت که دو سال گذشته در کنگره استانی شعر دفاع مقدس برگزیده شدم، ولی این بار در کنگره ملی شعر دفاع مقدس برگزیده شدم که در قزوین برگزار شد.

* چون سه دوره متوالی در این کنگره برگزیده شدید می‌پرسم؛ شعر را برای کنگره می‌نویسید یا شعرهایی را که نوشته‌اید به کنگره‌ها ارسال می‌کنید؟

نه اتفاقاً. این‌طور نیست که برای کنگره شعر بنویسم. از آن جایی که خودم نسبت به مقاومت و دفاع مقدس احساس وظیفه دارم، همیشه درباره این موضوعات شعر می‌نویسم. همیشه موضوعی وجود دارد که ذهنم را درگیر کند و درباره آن شعری بنویسم. برای همین هر موقع که این کنگره برگزار می‌شود، من معمولاً از قبل چهار پنج شعر با همین موضوعات نوشته‌ام. مثلاً در ماه‌های پیش یکی از موضوعاتی که ذهنم را درگیر کرده بود، اعضا هلال احمر غزه بود که در میان بمباران‌ها جسد شهدا را جمع می‌کردند. این نوع موضوعات خیلی ذهنم را درگیر می‌کند و معمولاً به خاطر علاقه شخصی درباره آنها شعر می‌نویسم. وقتی کنگره‌ای برگزار می‌شود، اگر برای آن موضوع شعر داشته باشم، همین شعرها را می‌فرستم که گاهی به چشم می‌آیند و گاهی هم شعر دوستان بهتر از من است.

* نظرتان درباره برگزاری کنگره‌های موضوعی چیست؟ چون بعضی شاعران شعرشان کاملاً کنگره‌ای می‌شود و از بس به نیت برگزیده‌شدن شعر نوشته‌اند که زبان و بیان و حال و هوای شعرشان مصنوعی و کلیشه‌ای می‌شود. به نظرتان محاسن و معایب برگزاری کنگره‌های شعر چیست؟

خودم دوستانی دارم که کنگره‌ای شعر می‌نویسند، از آن طرف دوستانی هم دارم که شعر می‌نویسند و بعد اگر مناسب کنگره‌ای باشد برای آن ارسال می‌کنند. به نظرم تفاوت‌شان در این است که بعد از چندسال آن چیزی که ماحصل تو از شعر است، یک دفتر شعر است که تنها مورد پسند داورها است. تو به این دلیل که می‌دانی چه داورانی چه سلیقه‌ای دارند، شعرت را با متر و ملاک و خوشامد آنها تنظیم می‌کنی. منتها این شعر به نظرم ماندگاری ندارد. آنچه که شاعران کنگره‌ای می‌نویسند فقط به درد کنگره‌ها می‌خورد و این که جایزه‌ای ببرند.

اما آن‌کسی که با توجه به مسائل روزگار و دغدغه‌های خودش شعر می‌نویسد، شعرش حظ بیشتری دارد و بیشتر در خاطره جامعه ادبی می‌ماند. کسی که مردم را در نظر می‌گیرد، جامعه را در نظر می‌گیرد، لحظات و «آن» ‌های خودش را در نظر می‌گیرد، تفکری که نسبت به آن موضوع داشته را در نظر می‌گیرد، شعرش زنده است و همین زنده بودن، شور و حال بیشتری در مخاطب زنده می‌کند. من خودم ترجیح می‌دهم که جزو دسته دوم باشم. یعنی یک چیزی و موضوعی و اتفاقی من را به هم بریزد تا برایش شعر بنویسم. شعری که وقتی مخاطب آن را می‌خواند یا می‌شنود، بتواند با آن ارتباط برقرار کند. نوشتن تنها به خاطر جایزه درست نیست.

* این‌دوره از کنگره ملی شعر دفاع مقدس چه‌طور برگزار شد؟ چون آن‌قدر بدون سر و صدا برگزار شد که انگار نه انگار کنگره دفاع مقدس است. به یاد داریم که در سال‌های گذشته این کنگره خیلی بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت و نحوه برگزاری آن هم طوری بود که رسانه‌ها و جریان‌های ادبی و مردم را درگیر می‌کرد. شما که سه سال در این کنگره حضور داشتید، نحوه برگزاری آن را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بدون تعارف شکل برگزاری کنگره شعر دفاع مقدس در این سه سال خوب نبوده است. کسانی که این کنگره‌ها را برگزار می‌کنند خیلی هم زحمت می‌کشند و خیلی هم دغدغه دارند، ولی با این کنگره‌ها خیلی کارمندی برخورد می‌شود. یعنی نگاه‌شان خیلی کارمندی است. از آن جایی که اولین مخاطب برگزاری کنگره و جشنواره و سوگواره و… مردم هستند و ما می‌خواهیم بهترین شعر را به مردم معرفی کنیم، فکر می‌کنم در نوع برگزاری کنگره‌ها هم باید مردم را در نظر گرفت. وقتی ساعت برگزاری کنگره را ساعت ۹ صبح روز یکشنبه قرار بدهیم، خواه ناخواه خیلی از مخاطبان ما سر کار هستند و نمی‌توانند در آن شرکت کنند.

از طرفی با توجه به اینکه سازمان‌های مختلف دست به دست هم می‌دهند تا یک کنگره شعر برگزار شود، هرکدام از این ارگان‌ها و سازمان‌ها یک سخنران به سخنران‌های اختتامیه کنگره اضافه می‌کنند که واقعاً برای مردم و حتی شاعران اذیت‌کننده است. در هر کنگره‌ای باید امام جمعه، استاندار، شهردار، رئیس اداره ارشاد و… صحبت کنند. این سخنرانی‌ها را کنار سخنرانی دبیر علمی و دبیر اجرایی کنگره‌ها بگذارید. واقعاً آنقدر تعداد سخنرانی‌ها زیاد می‌شود که دیگر وقتی برای شعرخوانی شاعران نیست. یعنی اولین اتفاقی که می‌افتد این است که خود شعر و شاعران در حاشیه قرار می‌گیرند. همان مخاطب‌هایی که خودشان را به کنگره رسانده‌اند هم چیزی جز سخنرانی گیرشان نمی‌آید.

* خود شما به عنوان برگزیده ملی کنگره شعر دفاع مقدس در اختتامیه این کنگره شعرخوانی داشتید؟

در سه سالی که برگزیده شدم، هنوز خودم در اختتامیه کنگره شعر دفاع مقدس شعرخوانی نداشته‌ام. امسال که برگزیده اصلی کنگره ملی بودم، باز هم شعرخوانی نداشتم. بیشتر شنوای سخنرانی مسئولان بودیم. در انتهای این جلسات هم معمولاً به دلیل اینکه وقت نیست، با عجله جوایز را می‌دهند و شاعران فرصت نمی‌کنند حتی پشت میکروفون قرار بگیرند. به نظرم در برگزاری کنگره‌های ادبی باید تجدیدنظری صورت بگیرد و شاعران در مرکز آن باشند.



منیع: خبرگزاری مهر

پیش از انقلاب شاعری ژست بود؛ ترکیبی به نام «شعر جوان»‌ نداشتیم


مصطفی محدثی خراسامی شاعر پیشکسوت شعر انقلاب در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ویژگی‌های شعر انقلاب گفت: من معتقدم نباید دایره شعر و شاعران انقلاب را محدود کنیم. چنان که در حوزه شعر دفاع مقدس هم نباید دایره این شعر را بسته و کوچک کنیم و بسیاری از شعرهای خوب را با این تعریف کنار بزنیم.

شعر انقلاب مثل شعر دفاع مقدس دایره گسترده‌ای دارد

وی افزود: درست است که زمان جنگ آن رجزها و حماسه‌ها و شهادت‌طلبی‌ها در شعر دفاع مقدس جا می‌گرفت و دفاع مقدس هم با آن جریان پیش می‌رفت، اما بعدها خود دفاع مقدس تبدیل به یک فرهنگ شد. تبدیل به فرهنگ ایثار و شهادت شد و دایره مفهومی گسترده‌تری پیدا کرد. وقتی فرهنگ ایثار و شهادت به جامعه ما آمد، می‌تواند در حوزه اقتصاد ورود کند، همانطور که ورود کرده است. می‌تواند در مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ورود کند و از زاویه فرهنگ ایثار و شهادت به این حوزه‌ها بپردازد. شعر دفاع مقدس هم همین‌گونه است؛ می‌تواند از دریچه فرهنگ ایثار و شهادت به موضوعات و حوزه‌های دیگر ورود کند. اما چون تلقی ما از شعر دفاع مقدس همان شکل و شمایل دوران جنگ است، این شعرها را ناخواسته کنار می‌گذاریم و جزو شعرهای دفاع مقدس حساب نمی‌کنیم. در صورتی که شعری که دنبال فرهنگ فرهنگ دفاع مقدس و دنبال ایثار و شهادت باشد، باید دنبال عدالت‌طلبی و رفع تبعیض و بهبود زندگی مردم و رفع مشکلات مردم هم باشد. به نظر من اینها همه می‌توانند شاخه‌هایی از فرهنگ ایثار و شهادت باشند.

این شاعر در ادامه گفت: شعر انقلاب هم دایره مفهومی بسیار گسترده‌ای دارد و نباید آن را محدود به انقلاب و دفاع مقدس دانست. اینکه تعریف ما از شعر انقلاب همان تعریف سال‌های اول انقلاب باشد یا شاعران انقلاب را کسانی بدانیم که در آن مقطع یا با همان طنین شعر گفته‌اند، کار دقیق و کارشناسی‌شده‌ای نیست. امروزه بسیاری از سروده‌هایی که در حوزه‌های اجتماعی، عاشقانه، عرفانی، توحیدی و حتی آزاد گفته می‌شود، متأثر از جریاناتی است که پس از انقلاب بر ما گذشته، است؛ به همین دلیل این شعرها هم شعر انقلاب محسوب می‌شوند.

انقلاب شعر را از برج عاج پایین آورد و مردمی کرد

محدثی خراسانی درباره ویژگی‌های شعر معاصر و تأثیری که انقلاب اسلامی بر شعر معاصر گذاشت، گفت: به نظر می‌آید بعد از انقلاب شعر از آن برج عاجی که برایش تصور می‌شد، پایین آمد. زمانی وقتی از شاعر حرف می‌زدیم، باید سراغ کسی می‌رفتیم که ژست خاصی داشته باشد و جایگاه عجیب و غریبی داشته باشد و هیئت خاصی داشته باشد؛ این تصور بعد از انقلاب به هم ریخت. چون انقلاب اسلامی یک انقلاب مردمی بود، خیلی چیزها به دل مردم آمدند.

وی ترکیب «شعر جوان» را یکی از دستاوردهای شعر بعد از انقلاب دانست و گفت: من نقدهای ادبی قبل از انقلاب را دیده‌ام و در آنها بسیار گشته‌ام. واقعاً هیچ جا ترکیب شعر جوان را ندیده‌ام. این ترکیبی است که بعد از انقلاب ساخته شده است. چون قبل از انقلاب شعر جوان موضوعیت نداشته است، بنابراین چنین کلمه و مفهومی هم برایش وجود ندارد. ما شعر جوان را بعد از انقلاب داریم و در تاریخ شعر فارسی هم هیچوقت این تعداد شاعر جوان و مخاطب جوان برای شعر نداشته‌ایم.

خدمت انقلاب اسلامی به شعر بانوان

این شاعر گفت: یکی دیگر از اتفاقاتی که بعد از انقلاب در شعر ما رخ داد، تربیت شاعران خانم است. شما اگر تاریخ شعر فارسی را نگاه کنید، شاید نتوانید بیشتر از پنج شاعر خانم نام ببرید. از رابعه بنت کعب قزداری اولین بانوی شاعر تاریخ ادبیات فارسی گرفته تا مهستی گنجوی شاعر قرن پنج و شش تا پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی. تمام می‌شود. یعنی ما شاعر زن به آن شکل نداشته‌ایم. ولی بعد از انقلاب اسلامی با انبوه شاعران خانم مواجه هستیم که هم زیاد هستند و هم خوب شعر می‌نویسند.

قیصر و سیدحسن از شعر جوان‌ها تعریف می‌کردند

صاحب کتاب «بودن در نبودن» درباره شعر شاعران جوان کشور به خاطره‌ای از مرحوم قیصر امین‌پور اشاره کرد و گفت: من یک بار با قیصر و سیدحسن حسینی صحبت می‌کردم. آن‌ها می‌گفتند همین بچه‌های جوانی که نه انقلاب را دیده‌اند و نه در متن مسائل انقلاب و جنگ بوده‌اند، الآن طوری شعر می‌گویند که از کارهای ما هم خیلی بهتر است. خودشان این را می‌گفتند. می‌گفتند درست است که میدان و عرصه خالی بود و ما این مسیر را شروع کردیم و کارهایی کردیم که درخشان بود و ما شاعر جریان‌ساز شعر انقلاب شدیم، ولی الآن در همین جوان‌ها کارهایی می‌بینیم که پهلو می‌زند به آثاری که ما گفته‌ایم و با همان‌ها جریان‌ساز شعر انقلاب شده‌ایم.

محدثی خراسانی ادامه داد: در صحبت‌های خصوصی و دوستانه‌ای که داشتیم، به قوت شعر جوان کشور اذعان داشتند و می‌گفتند. در مقایسه با خود من هم وقتی نگاه می‌کنم، می‌بینم همین‌طور است. وقتی بعضی کارهای همین جوان‌ها را می‌خوانم، می‌بینم از نظر ذهنی و زبانی و معنایی و… خیلی خوب است و اگر از کارهای ما در دهه اول انقلاب جلوتر نباشد، به همان کارها پهلو می‌زند.



منیع: خبرگزاری مهر

روایتی از مواجهه سرباز عراقی با رزمندگان ایرانی در عملیات فاو


سعید محمدی نویسنده رمان «سرگردانی در نقطه صفر» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این کتاب گفت: جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس سرشار از اتفاقات و ماجراهایی است که با وجود همه کتاب‌هایی که در مورد این اتفاق بزرگ نوشته شده، هنوز ناشنیده باقی مانده است.

وی افزود: تقریباً همه آثار و کتاب‌هایی که در این موضوع منتشر شده از زاویه دید رزمندگان ایرانی بوده است و جبهه حق روایت شده است؛ اما شنیدن روایت‌های متفاوت از جبهه مقابل، یعنی رژیم بعث هم جذابیت و نوآوری خاصی دارد. رمان “سرگردانی در نقطه صفر” به این موضوع می‌پردازد.

محمدی ادامه داد: زاویه روایت این کتاب از دید یک سرباز ساده لوح عراقی است که طی اتفاقاتی عجیب محصور می‌شود. این واقعه مصادف است با عملیات فاو و فتح آن توسط رزمندگان اسلام که یکی از بزرگترین و عجیب‌ترین عملیات‌های ایران در دفاع مقدس بوده است.

این نویسنده گفت: بیان اتفاقات با چاشنی طنز، کشمکش سرباز عراقی با نام جبان با فرماندهانش، ۲۳ روز سرگردانی او و پایبندی به اصول اسلامی و انسانی رزمندگان با اسرای دشمن از ویژگی‌های این رمان است.

وی ادامه داد: شخصیت اصلی رمان جوانی به نام جبان است که عاشق است و آرزوهای زیادی دارد و برای رسیدن به معشوقه‌اش می‌خواهد پیشرفت کند؛ اما وقایع آنطور پیش نمی‌رود که او انتظار دارد.او بعد از حمله ایران به فاو پشت خط نیروهای ایرانی گیر می‌افتد. که نه راه پس دارد و نه راه پیش، بنابراین تمام تلاشش را می‌کند تا به جبهه خودشان برگردد؛ اما ماجرا وقتی بحرانی می‌شود که می‌فهمد اگر برگردد به عنوان خائن اعدام خواهد شد.

محمدی در پایان گفت: ساختار رمان طنز است و مخاطب در سراسر رمان با اتفاقات مفرحی رو به رو می‌شود. باورها و شنیده‌های جبان از رفتار ایرانی‌ها توسط همرزمانش که برای ترساندن و شوخی با او گفته‌اند اراده او را برای گیر نیفتادن به دست ایرانی‌ها چندین برابر می‌کند و این وحشت او به قدری است که حاضر است بمیرد اما دست ایرانی‌ها نیفتد.



منیع: خبرگزاری مهر