مدح امام علی (ع) ورد زبان هندو مسلکان شبه‌قاره است


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست ادبی و شب شعر  «مولود کعبه» شامگاه یکشنبه، 23 دی‌ماه، در آستانه میلاد با سعادت حضرت مولی الموحدین امام علی (ع)، با حضور جمعی از اهالی اندیشه و فرهنگ کشورهای ایران، هند، پاکستان، افغانستان و نیجریه با اجرای سید مسعود علوی تبار و با میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

معصومه محیا محمود، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبیات تطبیقی فارسی و اردو از لاهور پاکستان،  در بخشی از سخنان خود با عنوان «عشق حیدر در هندوستان» گفت: شاعرشهیری چون امیرخسرو دهلوی منقبتی مفصل در وصف امام علی(ع) سروده است و در آن ویژگی‌های امام علی(ع) را یک به یک برمی‌شمرده است. همچنین از عرفی، بیدل و میرزا غالب گرفته تا شاعرانی که به زبان‌های اردو، پنجابی و … شعر سروده‌اند، همگی از صدق باطن زبان به مدح مولا علی(ع) گشوده‌اند.

به گفته او؛ اقبال لاهوری مفکر و شاعر شهیر معاصر، که در اشعارش خود را برهمن‌زاده می‌خواند هم به زبان فارسی و هم به زبان اردو در مدح امیرالمؤمنین(ع) اشعار نغزی سروده است. شاعران امروز شبه قاره نیز همین سنت  منقبت‌سرایی و مدیحه‌سرایی در شأن مولا علی(ع) را با افتخار ادامه داده‌اند.

معصومه محیا محمود در ادامه به مدح مولا در قوالی شبه‌قاره پرداخت و گفت: ابراز ارادت به خاندان عصمت و طهارت به ویژه به مولا علی(ع) در آثار هنرمندان و شاعران هندوستان، مورد توجه خاص قوّالان مشهوری چون نصرت فتحعلی خان، عابده پروین و…‌ قرار گرفته است که در مجالس قوال و سماع اشعاری والهانه تقدیم به ساحت امیرمومنان (ع) کرده‌اند و به‌واسطه ابیات مشهوری از آن اشعار ماندگار و موسیقی سرمست و قلندرانه قوالی‌خوانی امروزه  اشعار مدح علی (ع) ورد زبان هر مسلمان و حتی هندو مسلکان شبه قاره است. کوچک و بزرگ در پاکستان و هندوستان این ابیات فارسی را با لهجه شبه‌قاره‌ای ازبر می خوانند:

سر گروه تمام رندانم 
رهبر عاشقان مستانم

حیدری‌ام، قلندر و مستم 
بنده مرتضی علی هستم

این پژوهشگر ادبیات، غزلی از اخلاق آهن استاد زبان فارسی دانشگاه دهلی نو با مطلع « به عرش گوش نهادم، شبی بحمدالله/ ز قدسیان بشنیدم علی ولی الله» را قرائت کرد و در ادامه افزود: در کتاب «برج شرف» که به کوشش تقی عابدی تدوین شده و شامل مجموعه‌ای از سروده‌های شاعران شبه‌قاره در مدح امیر مؤمنان و امام حسین(علیه السلام) است، گوشه‌ای از ژرفای ارادت و اعتقاد مردمان آن دیار را می‌توان عمیقاً حس کرد.

وی در پایان تصریح کرد: همانگونه که ثناگویان و سرسپاران مولای متقیان در سراسر دنیا از هر کیش و مسلکی برای بیان ارادت به ساحت اقدسش از عمق جان گلواژه‌های شعر سروده‌اند، شاعران هندو مذهب نیز امیر مومنان(علیه السلام) را امیر خرابات عشق و توحید می‌خوانند و زندگی برهمنان را سرشار از عطر کلام حضرتش می‌دانند. به عنوان نمونه، بلرام شکلا، شاعری فارسی‌سرا و هندو مذهب در مدح مولا می‌سراید:

 به من رساند نسیم سحر سلام علی 
برهمنم که شدم چون عجم غلام علی…

صادق علی موسی، شاعر و پژوهشگر فلسفه از کشور نیجریه دیگر سخنران این نشست بود که در بخشی از سخنان خود گفت: حضرت علی (ع) در نزد مسلمانان آفریقا همانند سرچشمه آبی زلال و زاینده است که جویبارهای شجاعت، علم و دانش، سخنوری، حکمت، دین و ایمان، صلابت و جوانمردی از آن سرچشمه می‌گیرند. ایشان در ابعاد مختلف شخصیتی و وجودی نزد مسلمانان آفریقا، به عنوان بهترین الگو شناخته می‌شود و از ایشان بیشتر با عناوین القابی مثل قهرمان، فاتح خیبر و غیره یاد می‌کنند. آنان معتقدند شجاعت و دلاوری تنها با نام مبارک علی علیه السلام معنا و مفهوم حقیقی خود را پیدا کرده است.

صادق علی موسی ادامه داد: نام شریف امام علی (ع) در نزد مسلمانان آفریقا به صورت‌ها و الفاظ گوناگونی تلفظ می‌شود، همچون علی، علیو، عالی، علیم و… که علت این تلفظ‌های متفاوت بستگی به قبیله و لهجه‌های رایج در بین این قبایل دارد. ولی همه این تلفظ‌ها و اسامی تنها به یک معنی و مقصد اشارت دارند و آن تنها نام شریف حضرت علی (ع) است

در این برنامه که با بداهه نویسی خوشنویسانی چون محسن شعبانی و مسعود ربانی همراه بود شاعرانی چون علیرضا قزوه، ایرج قنبری، امیر عاملی، سید مسعود علوی تبار ، رسول شریفی،  سید محمد رضا سلسکوت، سید تصور مهدی، محمد علی یوسفی، سید مهدی بنی هاشمی،  سید حکیم بینش، نغمه مستشار نظامی، معصومه محیا محمود، میترا ملک محمدی، نگین نقیبی، سارا عبداللهی فر، آسیه مراد پور، زینب رحمانی، و فاطمه ناظری حضور داشتند. جمعی از شاعران در این مراسم تازه‌سروده‌های خود را به ساحت امام علی(ع) تقدیم کردند که به این شرح است:

او جلوه تابناک رب ازلی است

آیینه ذات هستی لم یزلی است

از نور ولای ولی الله دانم

دل محو ولایت خداوند علی است

سید مسعود علوی تبار

علی مولا علی مولا علی مولا علی مولا

چه حسن مطلعی این شعردارد باعلی مولا

امیرالمومنین حیدر، امام المتقین حیدر

به اشک شوق گویدحضرتِ طاها علی مولا

عزیز مهربان حیدر، فقط آرام جان حیدر

به هر تسبیح گوید حضرت زهرا علی مولا

سری مستِ علی دارم دلی دست علی دارم

زنم فریاد هر دم ذکر یا هو را علی مولا

چه شوری بهتر از یادش، که عالم هست آبادش

چه ذکری هست در دنیا چنین زیبا علی مولا

چه می‌بندی لب از ذکر علی، وقتی که بینی

زمین وآسمان را در ترنم با علی مولا

تمام ذره‌های خاک می گویند؛ یا حیدر

به لب گوید چنین، هرقطره دریا علی مولا

نگوید از چه جُرداق مسیحی از علی وقتی

که می بیند جهان را می‌کند احیا علی مولا

علیٌ حبه جُنه، قسیم النار و الجَنه

پناه ماست در دنیا و در عقبا علی مولا

ابد حیدر، ازل حیدر، فقط حی العلل حیدر

نجات ماست تنها ذکر نامش، یا علی مولا

علی قرآن، علی میزان، علی ایمان،علی احسان

عدالت، بندگی، آزادگی، تقوا، علی مولا

نه آنی ماند و نه اینی، نه هر نام دروغینی

نجو آداب و آیینی بگو تنها علی مولا

اَبانا، عشقنا، محبوبنا، معشوقنا حیدر

برات ما، حیات ما، نجات ما علی مولا

پدر دارد هوای تک تک فرزندهایش را

و می گوییم زیر پرچمِ بابا؛ علی مولا

غزل حسن ختامی مثل حسن مطلعش دارد

علی مولا علی مولا علی مولا علی مولا

احمد رفیعی وردنجانی

بدون حب حیدر دین خراب است

همه آیات قرآن چون سراب است

اگر عطر علی در دین نباشد

همه ایمان ما نقش برآب است

سید محمد رضا سلسکوت ( لداخ، هندوستان)

قطره هستم من و دریا پدرم

من گلم، بستر صحرا پدرم

باد و باران به سرش حمله برند

قلۀ محکم بابا پدرم

کمرش خم شده از بار گران

مثل کوهی که شده تا پدرم

باکی از یورش غمهایش نیست

یک جهان آدم و تنها پدرم

به زمین می‌خورم و دلچسب است

که بلندم کند از جا پدرم

گفت مادر که نبودی تو و حیف

بوده رعنا قد و برنا پدرم

سرزده کاش بیاید یکبار

به شب خسته رویا پدرم

کاش می‌شد ببرم سمت حرم

مادرم را دل خوش، با پدرم

یاد دارم که دلش عاشق بود

عاشق حضرت مولا، پدرم

بر همه خلق مبارک بادا

روز میلاد علی، با پدرم

سیده کبری حسینی بلخی

….

بی نوایم، نِگَهَم خیره به دستان علی است

بی پناهم، سرِمن بی سر و سامان علی است

شده بیمار دلم از غمِ دوریِ نجف

دل من منتظر نسخه ی درمان علی است

شب قدر است ملائک همه تسبیح کنان

شکرگویم که لبم مست و غزل‌خوانِ علی است

بی گمان لطف خدا بوده که شاعر شده‌ام

طبعِ شعرم ز ازل ریزه خور خوان علی است

روز محشر که خلایق همه گریان هستند

چشم من منتظر پرتو احسان علی است

نگین نقیبی

مثل مفاتیح الجنان سرشار آه است

حال دلی که با کمیلش رو به راه است

شهر یتیم کوفه دیده، نیمه شب‌ها

رد قدم های علی لبریز ماه است

مردی که آغوش عبای وصله دارش

سقفی برای کودکان بی پناه است

هم بازی طفلان شده آن کس که خیبر

بر روی کوه شانه‌اش مانند کاه است

هر جا علی سجاده‌اش را پهن کرده

آنجا برای سائل او قبله‌گاه است

از چشم‌های دردمند او چکیده

دریای طوفانی که در اعماق چاه است

فرزانه قربانی

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

کراسه۱|طوفا‌ن‌الاقصی‌ثمره اندیشه‌ای بود که ۴۰سال پیش‌ بنا شد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ ساعاتی پس از اعلام رسمی خبر شهادت یحیی سنوار رهبر حماس خبر انتشار ترجمه فارسی رمان این شهید فلسطینی با عنوان «خار و میخک» در صفحات فرهنگی رسانه‌ها منتشر شد.

تا پیش از انتشار خبر شهادت سنوار،‌ کمتر کسی می‌دانست که رهبر گروه حماس یک نویسنده پرکار بود. او طی 22 سال اسارت در درون زندان رمان «خار و میخک» را به زبان عبری نوشت و 5 کتاب را از عبری و انگلیسی به عربی ترجمه کرد و در صدر پرکارترین زندانیان نویسنده تاریخ قرار گرفت. اما خار و میخگ چگونه کتابی است و رهبر حماس چگونه آن را نوشت؟

یحیی سنوار، یک شخصیت محوری در سیاست فلسطین است که به خاطر رهبری خود در حماس و نقش تأثیرگذارش در درگیری‌های جاری با اسرائیل شناخته شده است. تجربیات او در دوران زندان، دیدگاه‌ها و راهبردهای او را شکل داد که در کتاب «خار و میخک» به‌طور شیوا بیان شده است. این اثر بینشی برای درک پیچیدگی‌های مبارزات فلسطینی ارائه می‌کند. همانطور که رویدادهای خاورمیانه همچنان در حال تحول هستند. اقدامات و فلسفه‌های سنوار برای روایت مقاومت و خودمختاری در منطقه حیاتی است.

«خار و میخک» نه تنها یک اثر داستانی، بلکه گواهی عمیق بر روح پایدار غزه است. این روایت که توسط یحیی سنوار در میان سایه‌های زندان‌های اسرائیل نوشته شده است، از داستان سرایی سنتی فراتر می رود تا نگاهی ناب و بدون فیلتر به آن ارائه دهد. این رمان در 30 فصل خود، انتخاب سخت برخی از آوارگان فلسطینی برای کار در اسرائیل را نیز به نمایش می‌‌گذارد. برخی آن را فرصتی برای بهبود شرایط زندگی خود برای خانواده خود می دانستند، در حالی که برای برخی دیگر چیزی جز خیانت نبود.

کریم شنی استاد زبان و ادبیات فارسی ترجمه فارسی این کتاب را بر عهده داشته است،‌ کتاب از سوی انتشارات نیستان ادب و با پرداخت حق رایت به حماس منتشر شده است.

کریم شنی شاعر، نویسنده و مترجم و دبیر علمی آژانس ادبی تماس  است که  آثاری چون «کتاب‌شناسی توصیفی دستور زبان فارسی»،‌ دانشنامه سوریه، ناشران شام و عراق، دفاع از حریم امامت و ولایت(خلاصه کتاب شبهای پیشاور در 10 پرده نمایشی)، سرو و سرود (ترجمه 40 قصیده شعرای عرب در رثای شهید سلیمانی به شعر فارسی)، زندان خون (ترجمه رمان حبس‌الدم از دکتر نزار صالح نویسنده سوری)،  الهه غروب (ترجمه رمان تشالما از نزار طربوش نویسنده سوری)، الاستعمار العالمی؛ فرانسه (تاریخ تحلیلی استعمار فرانسه در کلام مقام معظم رهبری چاپ بیروت)، تاریخ سامرا و… را در کارنامه خود دارد.

خبرگزاری تسنیم به مناسبت انتشار این کتاب در ایران با کریم شنی گفت‌وگویی داشته است،‌ شنی در این گفت‌وگو به نقش مقاومت در زندگی قهرمانان فلسطین اشار کرده و ویژگی‌های بارزی که شهید سنوار در زندگی‌اش داشته و منجر به این شده که چنین سرنوشتی در انتظار او باشد را برمی‌شمارد. گفت‌وگوی تسنیم با این مترجم به شرح ذیل است:

* تسنیم: شهادت یحیی سنوار، در دورانی که حملات پی‌درپی اسرائیل و شهادت سرشاخه‌های مقاومت، نوعی نگرانی و حتی ناامیدی نسبت به وضعیت را در دل علاقه‌مندان به مسئله فلسطین و مقاومت ایجاد کرده بود،‌ در حکم برخاستن ققنوس از آتش بود و نه تنها امید دوباره را زنده کرد، بلکه روحی حماسی در دل مقاومت و علاقه‌مندان به مقاومت در جهان ایجاد کرد.‌ درباره نگاهتان نسبت به شهادت سنوار بفرمایید؟

مبارزان مقاوت با شهادت به دنیا می‌آیند و با شهادت زندگی می‌کنند، شهادت برایشان امر عجیب و غریبی نیست؛ مخصوصاً سنوار که در طول عمر خود، شهادت بسیاری از دوستان و نزدیکان خود را دیده بود؛‌ حتی کتاب «خار و میخک» را می‌توان آلبومی از شهدای مقاومت دانست. اگر کتاب را تا انتها مطالعه کرده باشید، خواهید دید که سنوار در این رمان، حتی نحوه شهادت خود را نیز پیش‌بینی کرده بود. لوکیشن محل شهادت،‌ فیلم‌برداری از لحظه شهادت و … را با سکانسی که خودش در پایان کتاب توصیف کرده، مقایسه کنید،‌ خواهید دید که شباهت‌ها بسیار و تفاوت‌ها اندک است‌. سنوار در سال 2004 این نوع شهادت را پیش‌بینی کرده است.

خیلی سنگین­‌تر از این اتفاق، شهادت را در زیباترین سبک می‌توان در طول زندگی او دید. اگر داستان زندگی او را بخوانید، رویدادها و اتفاقات سنگین‌تری را مشاهده می‌کنید. سنوار از همان دوران جوانی، با همه خشونت‌های جنگ و محاصره در غزه آشنا بوده است.‌ خواندن کتاب نشان می‌دهد که شیوه شهادت سنوار، اگرچه از او قهرمانی در چشم جهان ساخت؛‌ اما سنوار در زندگی‌اش از این دست سکانس‌ها کم نداشته است.‌ او سختی‌ها، مشکلات، حماسه‌ها و نبردهایی فراتر از تصور را تجربه کرده و این روحیه او در تمام این ماجراهای غزه و محاصره آن که از 1948 تشدید شد، وجود داشته است،. سنوار مبارزی بود که کار اطلاعاتی می‌کرد.‌ بسیار دقیق بود‌ و چند بار هم زندانی شد؛ اما همواره یک عنصر الهام‌بخش بود، همان‌طور که در شهادتش هم نشان داد. او همواره به مبارزه روحیه می‌داد و در هیچ شرایطی تسیلم نمی‌شد. همیشه به دنبال راه حل متفاوت بود که از بن‌بست بیرون بیایند.

کتاب به خوبی نشان می‌دهد که او برای ملت فلسطین در حکم موتوری بود که روحیه را پمپاژ می‌کرد.

از سوی دیگر استراتژی عملیات طوفان‌الاقصی بر این مبنا طراحی شده است که باید شهید داد؛ تا پیروزی حاصل شود. آن­ها‌ می‌دانستند که استراتژی اسرائیل چگونه است؛‌ می‌دانستند که قتل عام می‌کند؛ تا مجاهدین سلاح را زمین بگذارند. نه تنها این را خودش پذیرفته بود؛ بلکه یک ملت و یک امت پذیرفته بودند که این­گونه به مبارزه بروند. مبارزین مقاومت راه خود را انتخاب کرده بودند؛‌ راه شهادت؛ نه تنها مجاهدین این انتخاب را داشتند، بلکه مردم هم همین را انتخاب کردند. چهره‌های مقاومت نیز با شهادتشان پیش ملتشان روسفید شدند؛ چراکه یک فرمانده مسلمان، اول خودش خط شکن است. می‌دانستند که خرج تهیه این سلاح، شهادت خودشان است؛ کما این که اثرش را هم گذاشته است. همین حزب‌الله قبل از شهادت سیدحسن با بعد از شهادت سیدحسن تفاوت کرده است.

حماس برای عملیات طوفان‌الاقصی از 40 سال پیش فکرها را تغییر داد

* تسنیم:‌ یحیی سنوار را شاید بتوان متفاوت‌ترین قهرمان مقاومت نامید از این جهت که ما با انسانی با چند بعد شخصیتی مواجه هستیم، ازیک طرف با یک مجاهد خستگی‌ناپذیر مواجهیم که 22 سال در زندان‌های اسرائیل روزگار گذراند و به زبان عبری تسلط پیدا کرد و در دوره‌های دانشگاه‌های اسرائیل به صورت مجازی شرکت کرد؛ تا دشمن را از درون بشناسد. این بُعد،‌ یک شخصیت مقاوم‌، محکم،‌ نظامی و سیاسی را به تصویر می‌کشد و از سوی دیگر با انسانی مواجه هستیم که برای بیان حرف خود از ادبیات کمک می‌گیرد؛‌ اهل فرهنگ و هنر و اندیشه است؛‌ رمان می‌نویسد؛، کتاب ترجمه می‌کند، آن هم در دل زندان‌؛ در میان خون و شکنجه. اینجا با یک شخصیت ادبی و البته عاطفی مواجه هستیم که بیش از هر چیز یک آزاده است. این رمان بیشتر نمود کدام بُعد شخصیت اوست؟

وقتی رمان را می‌خوانیم، می‌بینیم که تمام این افکار در آن جمع شده است.‌ هیچ امری که تصادفی رخ داده باشد و انتظار آن نباشد، دیده نمی‌شود‌.‌ این رمان عملاً تأویل شد؛‌ یعنی صورت واقع پیدا کرد.‌ تحقق خارجی این رمان، می‌شود همان طوفان‌الاقصی. این رمان 20 سال پیش نوشته شده است،‌20سال نوشتن آن زمان برده است.‌ پس این تفکر از 40 سال پیش ریشه داشته است.‌ این اندیشه که تبلور آن را در طوفان‌الاقصی دیدیم،‌ ذره ذره جمع شده؛ برای آن فرهنگ سازی شده و‌ نیرو تربیت شده.‌ به جای اینکه ادوات جنگی جمع کنند،‌ تونل بیشتر و عمیق‌تر حفر کنند،‌ سلاح بیشتر جمع کنند،‌ شروع به تغییر فکر کردند.یحیی سنوار ,

درباره شخصیت لطیف سنوار نیز باید بگویم که اساساً‌ طبیعت نهضت اسلامی همین است. مبارزان نهضت اسلامی چنین طبیعت لطیفی در جهاد دارند، برای قدرت‌طلبی و کشورگشایی نمی‌جنگند، یک روح پاک و دل لطیف ایمانی و باورغیبی دارند. از باب وعده‌های الهی مبارزه و مجاهدت می‌کنند. ممکن است در ظاهر، فعالیتشان خشن باشد؛ اما در باطن، یک معنویت قدرتمند در وجودشان هست. این لطافت و معنویت وجودی توأم با مبارزه، ممکن است از نظر کسی که تجربه ایمانی ندارد،‌ نوعی تناقض به شمار بیاید؛‌ اما برای کسی که کمترین تجربه ایمانی داشته باشد، طبیعی است. اتفاقا حقیقت باور قلبی را در مجاهدین مقاومت می‌توان دید که همه چیز خود را برای عقیده فدا می‌کنند‌. اوج لطافت روحی را می‌توان در مجاهدین مقاومت مشاهده کرد.‌ در مجموع، اگر از نظر روان شناسی جهادی، بخواهیم بررسی کنیم، لطافتی را که در روحیه مجاهدان است، در روحیه هیچ فرد دیگری نمی‌توان دید. وقتی که رمان را می‌خوانید، با لطیف‌ترین صحنه‌های زندگی در آغوش مادر، کنار خانواده و … مواجه می‌شوید.‌ باور نمی‌کنید، انسان‌هایی که سال‌هاست این اندازه در فشار هستند و،‌ سایه جنگ، سال‌هاست که بر سر آن‌ها سایه انداخته،‌ این اندازه رقیق‌القلب باشند. برای کسانی که جنگ را سیاه می‌بینید و با ادبیات ضد جنگ آشنا هستند،‌ این نوع ادبیات، شوکه‌کننده است؛ زیرا ادبیات دفاع و مقاومت،‌ با معیارهای آن‌ها سازگار نیست.

«خار و میخک» داستان تولد حماس است

* تسنیم: با توجه به این­که کتاب، از نخستین گام‌های شکل‌گیری مقاومت در سال 1967 تا مراحل رشد و بالندگی در نخستین انتفاضه فلسطین یا انقلاب سنگ در سال 1987 را روایت می‌کند. آیا می‌توان آن را تاریخچه مقاومت دانست؟

بررسی تاریخ فلسطین و مقاومت نشان می‌دهد که فلسطینی‌ها قبلاً دنباله‌رو چه کسانی بودند؟ یاسر عرفات.‌ یاسر عرفات چه تفکراتی داشت؟ ایده آن‌ها این بود که یا غرب باید برای فلسطین کاری کند یا شرق و‌ خودشان نمی‌توانند کاری پیش ببرند؛‌ تا این­که حماس شکل گرفت.‌ اساساً «خار و میخک» داستان تولد حماس است.

دستاورد مهم طوفان‌الاقصی بیداری جهانی بود

طوفان‌الاقصی و شهادت یحیی سنوار میوه آن اندیشه‌ای بود که شاید 40 سال پیش در این منطقه کاشته شد و همه منتظر آن بودند و باید هم این اتفاق رخ می‌داد.، می‌دانید که اثر مهم طوفان‌الاقصی بیداری جهانی است. بیداری آنقدر مهم است که حسین(ع) نیز خونش را فدا کرد تا مردم را آگاه کند.

یحیی سنوار ,

دفتر «آژانس تماس» ترجمه کتاب «خار و میخک» را با اجازه و هماهنگی با دفتر حماس آغاز کرد.‌ کتابهای دیگری هم هست. این، یکی از آنها است.‌ از نظر من، این مجموعه، می­تواند عنوان تاریخ داشته باشد.‌ می‌دانید که بهترین اثر منتشر شده در حوزه تاریخ،‌ اثری است که نگارنده در آن حضور داشته باشد.‌ یحیی سنوار از همان شروع فعالیت حماس، حضور داشته و وقتی این اتفاقات تاریخی را روایت می‌کند، از دید یک ناظر واقعی روایت می‌کند. رمان، تنها ابزاری بوده برای بیان تاریخ فلسطین.‌ چون سنوار شخصیتی لطیف داشته است‌، قالب ادبیات را انتخاب کرده است.‌

وقتی کتاب را می‌خوانید، اگر یک فلسطینی باشید،‌ متوجه تمام اشارات نویسنده به وقایع تاریخی‌، شخصیت‌‌ها و … می‌شوید؛‌ اما اگر یک فلسطینی نباشید،‌ سؤالات و ابهاماتی برایتان پیش می‌آید؛‌ به همین دلیل، من حدوداً 250 پاورقی بر کتاب زدم. مثلاً وقتی در کتاب، شخصیتی به­نام «یحیی» معرفی می‌شود،‌ باید برای مخاطب مشخص شود که منظور «یحیی عیاش» است. این برای فلسطینی‌ها کاملاً مشهود است؛ ولی برای ما نه. من در کتاب این شخصیت را معرفی کردم؛ تصویر او را هم الحاق کردم؛ بنابراین، اگر کسی این رمان را بخواند، مثل کتاب درسی کل مناقشه غرب آسیا را متوجه می‌شود؛ این­که دعوا بر سر چیست؟ از کجا شروع می‌شود؟ و … مطالعه این کتاب، می‌تواند در حکم پاس کردن 4 واحد درسی تاریخ فلسطین باشد.

یک کتاب دیگر روزنگار حماس (یومیات قسامیه) است که شامل اسنادی درباره حماس است.‌ من در ترجمه کتاب «خار و میخک»، از این اسناد خیلی استفاده کردم و مطالبی از آن را در پاورقی، به صورت مستند شرح داده‌ام که مثلاً‌ منظور سنوار از این واقعه یا از این شخص و این ماجرا چه بوده است و دارد به چه ماجرای تاریخی اشاره می­کند و…

* تسنیم:  پس به نظر شما، این کتاب بیشتر تاریخچه فلسطین و داستان حماس است؟

بله این کتاب داستان حماس است.‌ حماس یک ایده جدید در مخالفت با دو جریان بزرگ در دنیای اسلام و عرب است: اسلام سلفی و اسلام غرب گرا.‌ سنوار در بخش‌های مختلفی از کتاب، به نقد این دو جریان می‌پردازد،. او درلابلای دیالوگ شخصیت‌هایش در رمان،‌ حرف خود را می‌زند؛‌ دستورالعمل جدیدی که از اسلام ناب بیرون آمده و با دنیای استکبار و مارکسیسم، عرب‌گرایی و نژاد پرستی عربی، اسلام آمریکایی و… مخالفت می‌کند. کتاب برای همین نوشته شده است. تاریخ حماس مثل تیری است که رستم بر چشم اسفندیار زد، با یک تیر دو نشان را هدف قرار می‌دهد؛ ناسیونالیسمی که در دامن کمونیست افتاد و اسلام‌گرایی غربی که آمریکا و استکبار آن را حمایت می‌کنند. با یک تیر هر دو چشم را کور می‌کند.

جهان تا پیش از طوفان الاقصی در یک توهم درباره فلسطین به سر می‌برد

*تسنیم: به نظر شما، چرا اسرائیل تا این حد از «خار و میخک» هراس داشته که کتاب پس از مدت کوتاهی از آمازون جمع‌آوری شد؟

من فلسطین را به گونه‌ای دیگر در این رمان شناختم.‌ چرا که تقریباً از واقعیت فلسطین، در این سال‌ها محتوایی بیرون نیامده است. جهان در یک توهم درباره فلسطین به سر می‌برده است.‌ من پیشتر نیز کتاب‌هایی درباره فلسطین و جریان حماس مطالعه کرده و ترجمه کرده بودم.‌ جزئیات زیادی از فلسطین می‌دانستم؛ ولی وقتی رمان را خواندم دیدم هیچ چیزی نمی‌دانم. این یک رمان تاریخی است که به جای این­که به تاریخ پادشاهان و قدرتمندان بپردازد،‌ به تاریخ مردم و جامعه فرودست پرداخته است. اصطلاحاً زبانش، زبان عام بشری است.

شما فکر می‌کنید اروپا را چه چیزی تکان داد؟ سیمنارها؟ کنفرانسها؟ یا کتابها؟ خیر؛ همین عکس‌هایی که از غزه و جنایت اسرائیلی‌ها بیرون آمد،‌ سنوار نیز در رمانش تصویرسازی‌هایی را کرده که کار را تمام کرده است؛‌ به همین دلیل بود که صیهونیست‌‌ها کتاب را سریع از بازار و از آمازون جمع کردند‌. او آن تصاویر را نوشته بود تا اثر بگذارد.

* تسنیم: برخی پس از شهادت، او را با چه‌گوارا مقایسه کردند؛‌ اما چه‌گوارا یک شخصیت کاملاً نظامی و خشن بود.‌ به نظر می‌رسد این قیاس نادرست است و به وجود آمدن این چنین قهرمان‌هایی تنها در دل مقاومت امکان‌پذیر است.

چه‌گوارا یک کمونیست است، خدا را قبول ندارد؛ ولی لطافت انسانی را نمایش داده است. پزشک جوانی است که برای ملتش در مبارزه با استکبار می‌جنگد.‌ درونِ تهیِ او از خدا، او را تقلیل می‌دهد‌. اعتقاد به خدا، بخش عظیمی از وجود انسان است. وقتی خدا را از انسان بگیرید،‌ چیزی نمی‌ماند؛ او را یک شخصیت سرشکسته می‌کند؛ به همین دلیل بود که امام خمینی (ره) برای نجات کمونیست‌‌ها (در جریان فروپاشی شوروی)، آن‌ها را به منابع دینی و عقاید عرفانی (آثار ابن عربی) ارجاع داد.

قیاس سنوار با چه‌‌گوارا نادیده گرفتن اندیشه الهی سنوار است

یحیی سنوار، ظاهرش یک چریک است؛ چریکی که برای ملتش می‌جنگد؛ از این بُعد، می‌تواند مثل چه‌گوارا باشد؛ ولی حقیقت درونی او، همان چیزی است که حماس به خاطر آن تشکیل شد. مردم مسلمان فلسطین، متوجه شدند که نهضت‌های کمونیستی نمی­توانند برای ملت فلسطین کاری کنند. از زمانی که سلاح را زمین گذاشتند و در اسلو پیمان سازش را امضا کردند،‌ مسلمانان فلسطین گفتند: ما اجازه نمی‌دهیم. نطفه حماس از اینجا بسته شد. کسانی که چه‌گوارا را با سنوار مقایسه می‌کنند، تمایز اصلی سنوار با چه‌گوارا را که همان اندیشه الهی، آرمان توحیدی و دینی است،‌ نادیده می‌گیرند.‌ این مقایسه، مقایسه بین خاک و افلاک است. ظاهراً‌ هر دو مبارز هستند؛ اما باطن و انگیزه کار خیلی متفاوت است.

پیش از این نیز روشنفکران غرب‌زده، مقایسه‌های مشابهی بین شهید چمران و چه‌گوارا انجام داده بودند.، در گذشته، اندیشمندان ما در دام کمونیسم می‌افتادند؛ اما حالا که دنیا ماهیت کمونیسم را شناخته است،‌ داشتن این نگاه خیلی سطحی است. اگر تمامیت سنوار را بر تمامیت چه‌گوارا منطبق کنیم‌، تقلیل دادن شخصیت یحیی سنوار است. اگر کلیدواژه‌های این دو را با هم مقایسه کنید، متوجه عمق معنا و مفهوم جهاد در نگاه و تفکر یحیی سنوار می‌شوید؛‌ منتهی چه‌گوارا در میان یک جمعیت انبوه متفاوت بود که دیده شد‌؛ اما در اطراف سنوار، آنقدر ستاره‌، قبل و بعد، وجود داشته که او فرصت برجسته شدن نیافته است. از سوی دیگر، فروتنی و تواضع فرهنگ اسلامی مانع شده است. سنوار اهل خودنمایی نبود.

عرب مسلمان در جنگ نرم مغلوبه شده است

* تسنیم: در میان اهل سنت، قدس از جایگاه بالایی برخوردار است. فلسطین سرزمین پیامبران (ص) و قبله اول مسلمانان بوده است.‌ حکام اهل سنت اگر بخواهند فقط از جنبه تقدسی که برای این منطقه قائل هستند هم به ماجرای فلسطین نگاه کنند‌، باید بیشتر از این روی این سرزمین تعصب داشته باشند.

بله،‌ ببینید،‌ عرب مسلمان در جنگ نرم مغلوبه شده است.‌ هجوم فرهنگ غربی و در مقابلش، تفکر مارکسیستی شرقی، عرب مسلمان را تخریب کرده است.‌ سنوار نیز با هیچ­کدام از فرقه­های اسلامی تنشی ندارد؛ غیر از نسخه اسلام غربی و شرقی سران عرب، نسخه اسلامی که این سران ارائه کرده‌اند،‌ یک نسخه اسلامی تهی شده است.

فقه شیعه که بر پایه فقه اهل بیت(ع) است،‌ تأیید نمی‌کند که برای غصب سرزمینی، جنگ کنید. اگر چنین بود که اسلام دنیا را فرا می‌گرفت.‌ اسلام دین رحمت است. اسلام فقط اجازه دفاع داده و در واقع، آن را واجب کرده است؛ اما آن غیرت عربی ناسیونالیستی هم در این مورد به درد نخورده است، اسرائیل در شش روز، غیرت عربی را نابود کرد؛ چرا؟ چون با همان رسوخ فرهنگی غربی و شرقی، پشتوانه استراتژیک خود را از دست داده بود؛ حتی عمق انسانی خود را!

در تاریخ فلسطین، یاسرعرفات رسماً چپ گرا نبود، گروه های چپ‌گرای دیگری بودند که با هم دیگر ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین) را تشکیل دادند و بعد «فتح» که ائتلافی از ساف و هسته اصلی آن بود،‌ تشکیل شد.‌ این‌ها وقتی در قرارداد اسلو، مرتکب آن اشتباه بزرگ شدند، و شیخ احمد یاسین و اخوانی‌ها و جماعت مسلمان دیدند که این گروه سازش را برگزیدند،؛ یعنی همان راهی که انور سادات در کمپ دیوید رفته بود،‌ گفتند:‌ نه؛ اینگونه بود که‌ حماس و جهاد اسلامی به راه افتاد. حماس نخستین بیانیه را بیرون داد‌. من این بیانیه را در یکی از پاورقی­های ترجمه رمان «خار و میخک» آوردم. در انتفاضه اول که انتفاضه سنگ بود، شیخ احمد یاسین بیانیه شکل‌گیری حماس را داد،‌ یحیی سنوار در آن زمان گروهی به نام «المجد» داشت که مأمور تکثیر و توزیع این بیانیه شد.

در رمان نیز شخصیت اصلی؛ یعنی ابراهیم، این کار را برعهده می‌گیرد،؛ اما در عالم واقع یحیی سنوار این کار را می‌کند. با شکل‌گیری حماس،‌ فلسطینی‌ها نشان دادند که فقط نسخه اسلام است که می‌تواند مقاومت را شکل دهد؛‌ البته اسلام شهادت‌طلب که استشهادی عمل می‌کند،‌ با حرکت‌های انتحاری که طالبان یا داعش دنبال می‌کنند،‌ تفاوت بسیار دارد.‌ اتفاقاً‌ ظهور حماس و مقاومت فلسطین باعث شد تا مردم ببینند و مقایسه‌ای داشته باشند بین این روش نورانی و آرمانی با فجایعی که داعش به وجود آورد، یا فجایعی که طالبان در افغانستان به وجود می‌آورد. تفکر سلفی‌ها کجا و تفکر انسان‌هایی که در غرب آسیا به سینه دشمن می‌روند،‌ کجا.‌ روحیه لطیف مبارزین فلسطینی کجا و روحیه داعشش‌ها و طالبانی‌ها کجا.

* تسنیم: خاص بودن نحوه شهادت سنوار، برای تولید یک کار نمایشی و تصویرسازی فوق‌العاده است،‌ در رمان نیز ما با تصویرسازی‌های بدیعی روبرو هستیم،‌ این رمان چه اندازه ظرفیت تبدیل شدن به نمایشنامه و تولید پروژه‌های نمایشی را دارد؟

از ابتدا،‌ قصد یحیی سنوار این بوده که فیلم‌نامه بنویسد، قصد نوشتن رمان را نداشته است.‌ در ادامه کار وقتی شروع می‌کند،‌ می‌بیند که بهتر است،‌ رمان بنویسد.‌ در مقدمه ناشر، ذکر شده که امیدوارند، رمان تبدیل به فیلم شود، البته من این مقدمه را به دلیل اشتباهات تاریخی که در آن داشت،‌ حذف کردم.

گروه حماس نیز که پشت انتشار این کتاب بوده است،‌ برنامه تولید فیلم را داشته باشد.‌ ساختار رمان نیز بیشتر به فیلم‌نامه شبیه است.‌ برای نمونه اتصال‌ها خطی نیست. لوکیشن‌ها توصیف شده است و. … این بریدگی‌ها در رمان به همین دلیل است که ابتدا قرار بوده مستند باشد و بعداً به شکل یک رمان جمع‌بندی شده است؛ به همین دلیل، دنبال فضاهای دراماتیک است.

* تسنیم: کتاب علاوه بر تاریخ شفاهی فلسطین نوعی مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی نسبت به جامعه فلسطین را نیز در خود جای داده است،‌ اسرائیلی ها خودشان یک اعترافی دارند؛ قبل از طوفان الاقصی می‌گفتند که در میان دشمنان ما، دو نفر ما را خوب می‌شناسند:‌ یکی سیدحسن نصرالله و یکی هم یحیی سنوار؛ شهید حسن نصرالله ظاهراً ماهی هزار مطالب عبری و اسرائیلی را مطالعه می‌کرده و اشراف کامل داشته؛ هم به مسائل فرهنگی و اجتماعی و هم سیاسی، شهید سنوار هم که بعد از این­که زندانی می‌شود، زبان عبری را یاد می‌گیرد و از روزنامه‌ها شروع می‌کند و بعد به کتاب می‌رسد.، این اشراف به دشمن‌شناسی چه تأثیری در زندگی وی و شکل دادن طوفان الاقصی داشته است؟

وقتی این کتاب را می‌خوانید،‌ احساس می­‌کنید یک جامعه‌شناس سخن می­‌گوید.او نگاه جامعی به گروه‌های اجتماعی حساس دارد،‌ در مورد دانشجوها تحلیل می‌دهد، در مورد کاسب‌ها و مردم عادی تحلیل ارائه می‌کند؛‌ حتی درباره کارگرهایی که در سرزمین‌های اشغالی برای صهیونیست‌ها کار می‌کنند‌ نیز تحلیل دارد. پا را فراتر هم گذاشته و درباره سربازان اسرائیلی نیز روانکاوانه سخن می‌­گوید؛ پس سنوار را می‌­توان با ذهن تحلیل‌گری که دارد،‌ یک جامعه شناس خوب به حساب آورد، اصولاً رهبری، مقتضی چنین چیزی است.

در رمان، به ماجرای اردوگاه نِقِب که اردوگاه مخوفی است که اسرائیل‌ آن را به صورت یک پهنه روباز با حصار خاردار و متصل به جریان پرقدرت الکتریکی ساخته‌اند و ظرفیت بزرگی دارد‌، اشاره شده است. در عنوان رمان؛ یعنی «خار و میخک»، خار، نماد آن حصار است و میخک هم شهدایی هستند که می‌خواستند از زیر خارها رد شوند و آنجا گرفتار شلیک صهیونیست‌ها می‌شدند، و جنازه آن‌ها تا مدت‌ها همان­طور گرفتار خار می‌ماند. این صحنه‌ها برای فلسطینی‌ها آشناست.

در صحرای نقب در سال‌های ابتدایی،‌ به دلیل فشار زیادی که روی زندانیان بود‌،‌ دو نفر اجازه نداشتند کنار هم نشسته و صحبت کنند،‌ بر اثر این فشارها، زندانیان بارها اعتصاب غذا کردند و دست به شورش زدند‌. این اعتصاب‌ غذاها در دوره‌هایی بسیار شدید شد و صدای اعتراضشان جهانی شد، در نتیجه، اسرائیلی‌ها محبور شدند‌ کوتاه بیایند و خواسته برخی زندانیان مبنی برنشستن کنار هم را بپذیرند.‌ اولین کاری که زندانیان کردند،‌ تشکیل کلاس بود؛‌ کلاس تاریخ اسلام،‌ کلاس تحلیل سیاسی و …؛ یکی از آن کلاس‌هایی که شهید سنوار در زندان نقب تشکیل داد،‌ دشمن‌شناسی بود که لازمه‌اش مطالعات عبری است.‌

بین فلسطینی‌ها افراد زیادی بودند که عبری بلد بودند. به او عبری یاد دادند،‌ اینگونه نبوده که برود در دانشگاه‌های اسرائیل یا به صورت مجازی عبری یاد بگیرد.‌ او معتقد بود که وقتی می‌خواهیم، اسرائیل را بشناسیم، وقتی می‌خواهیم سربازهای صهیونیست را بشناسیم و در یک کلام دشمن‌شناسی کنیم،‌ باید زبانشان را بدانیم.‌ سنوار یک اسلام‌شناس بود و می‌دانست که در جنگ با دشمن شرط اول دشمن‌شناسی است. تمام حقه‌های یهودی‌ها را می‌دانست، در بازجویی‌هایش هم نشان می‌داد که با بقیه فرق می‌کند، نحوه پاسخ دادن و اینکه می‌دانست چگونه می‌تواند حرص بازجوها و افسران صیهونیستی را در بیاورد، ‌از همین دشمن‌شناسی او نشات می‌گرفت.

یحیی سنوار در کتابش اشاراتی نیز به صدام داشته است.‌ در جریان موشک باران صدام به اسرائیل مردم فلسطین بسیار شادمان شدند. یحیی سنوار در کتابش به ذکر این نکته پرداخته و تحلیلی جالب ارائه کرده است.‌ از این تحلیل می‌توان به عمق نگاه او پی برد.‌ او اطلاعات اسلامی بالایی داشته؛ با کمونیست و حزب بعث آشنا بوده و صدام‌شناس خیلی خوبی نیز بوده است.

اسرائیل با یاسر عرفات، محمود عباس و تشکیلات خودگردان کنار آمده بود؛ اما بچه مسلمان‌ها، پیمان اسلو و این صلح و سازش را نپذیرفتند،‌ گفتند ما چه صلحی با اشغالگر داریم. اسرائیل از تفکر اسلامی که اکنون منطقه را گرفته است، هراس دارد. بیداری اسلامی قبل از بهار عربی، در غزه اتفاق افتاده و حماس شکل گرفت، این تفکر موجب مجاهدت‌های بی‌شمار امثال یحیی سنوار در طول سالیان شده است.

یحیی سنوار مثل یک جامعه‌شناس در رمان عمل کرده است.‌ این یک رمان پرپیرنگ است. برخی رمان‌ها یک پی‌رنگ دارند؛ اما این رمان، پر از شخصیت و داستان‌های کوتاه است. در ضمن هر داستانی یک محتوای ایدئولوژیک و یک ساختار فکری نهفته دارد. برای نمونه یحیی سنوار در داستان در مواجهه با شخصیت یک دانشجوی دختر،‌ به زیبایی بحث حجاب را مطرح می‌کند، جوری که‌ هیچ کدام از جامعه‌‌شناسان ما به این زیبایی نتوانستند این مبحث را تحلیل کنند. مقایسه او بین کرانه باختری و غزه مقایسه بسیار جالبی است و خواننده را یاد کتاب‌ها و تحلیل‌های جلال آل احمد در «تات‌نشین‌های بلوک زهرا» می‌اندازد. او در پیرنگ‌ها و داستان‌های کتاب شاگرد قرآن بوده است و هم‌چون یک جامعه‌شناس، موقعیت فلسطین در برابر ناسیونالیسم عربی،‌ اشغالگری،‌ استکبار و … را مطرح می‌کند.

در بخش‌هایی سراغ امیرالمومنین علی(ع) می‌رود و‌ با این­که شیعه نبوده اما از اشعار امیرالمؤمنین استفاده می­‌کند.

* تسنیم: اگزیستانسیالیسم پیوند پررنگی با ادبیات و رمان برقرار کرده است؛‌ چرا که به باور آن‌ها، رمان، مخاطب را با یک تجربه زیسته همراه می­‌کند و موجب می­‌شود که مفاهیم نظری عمیق‌تری در ذهن مخاطب شکل بگیرید، شما با این نظریه چقدر همراه و همدل هستید؟ به نظر شما استفاده یحیی سنوار از قالب رمان چقدر بر اساس این نظریه در انتقال مفاهیم مدنظر او با مخاطب مؤثر بوده است؟

این رمان،‌ نمونه‌ای از فلسفه اگزیستانسیالیسم به معنای مصطلح نیست؛ ولی طبیعی است که تأثیر قصه و رمان ماندگارتر است؛ زیرا با عوام مردم ارتباط می‌گیرد. در 20 سال زندان چه کاری بهتر از این که به هم سلولی‌هایش روحیه دهد؛ آن هم با داستان‌نویسی. او هر چه را که می‌نوشته،‌ تعدادی از هم‌بندی­‌هایش چندین نسخه از آن رونویسی می‌کردند؛ این، در زندان، برایشان تبدیل به یک تفریح و عملی روحیه ‌بخش شده بود؛‌ از سوی دیگر، برایشان مرور تاریخ نیز بوده است.‌ نشان می‌داده که چه بوده‌اند و از کجا به اینجا رسیده‌اند؟ این دیدگاه روان‌شناسی و جامعه‌شناسی یحیی سنوار نشأت گرفته از تربیت اسلامی او بوده است. به جای اینکه در زندان جمع شوند و جلسات انتزاعی درباره تاریخ و سیاست داشته باشند،‌ به مرور تاریخ خود پرداخته‌اند.

دست به قلم شدن در زندان تنها تعلق به سنوار نداشته است.‌ ما در طول تاریخ نوشته‌های زیادی از داخل زندان داریم که به حبسیات معروف هستند.

* تسنیم:‌ «خار و میخک» بیست سال پیش منتشر شد و حالا با شهادت شهید سنوار دوباره احیا شده است.‌ با توجه به این­که ادبیات، آیینه یک جامعه است،‌ شما آن را آن چگونه تحلیل می‌کنید؟

فلسطینی‌ها هنوز هم در زندان هستند.‌ تصور می‌کنید،‌ اکنون غزه آزاد است؟ نه! یک واحدی در حماس تلاش می‌کند تا آثاری را که درباره مقاومت فلسطینی‌­های محبوس تولید می‌­کنند، گردآوری و منتشر کند؛ اما‌ این‌گونه نیست که مانند ما‌، سوری‌ها و لبنانی‌ها بتوانند راحت کتاب چاپ کنند و به دست مخاطب برسانند. آنها هنوز هم در حصارند. دفتری در حماس تشکیل شده که دست­نوشته­‌های زندانیان مقاومت را سرو سامان دهند.‌ طبیعی است که این حبسیات تاکنون مخفی مانده است،؛ چون گرفتاری‌های اجرایی و رزمی حماس اجازه نداده که به قوت به این بپردازند، ما نویسندگان و ناشران ایران نیز کم‌کاری کرده‌ایم.

‌ ما در آژانس ادبی تماس مجموعه‌ای را از حماس داریم تا ترجمه و منتشر کنیم،‌ زمانی که ترجمه «خار و میخک» شروع شد،‌ یحیی سنوار هنوز به ریاست دفتر سیاسی حماس انتخاب نشده بود. قرار بود یحیی‌ سنوار تقریظ یا مقدمه‌ای نیز برای ترجمه کتاب بنویسد که قسمت نشد. ما از ادبیات فلسطین غفلت کردیم. در ادبیات سوریه کار زیادی کردیم و چندین نمونه ترجمه و منتشر کرده ایم؛‌ اما در ادبیات فلسطین نه.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

یک اتفاق جالب در نمایشگاه کتاب پکن


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نمایشگاه کتاب پکن(2025) با عرضه بیش از 40 هزار اثر، روز پنجشنبه در پکن افتتاح شد. در این دوره نمایشگاه بیش از دو هزار و 900 غرفه حضور دارند و آثار خود را به بازدیدکنندگان عرضه می‌کنند و برای اولین‌بار مواردی را به نمایش می‌گذارند که قبلاً در این رویداد دیده نشده بود.

این رویداد که به طور مشترک توسط انجمن ناشران چین و انجمن توزیع کتاب و نشریات چین میزبانی می‌شود، دارای یک سالن نمایشگاهی به مساحت 50 هزار متر مربع است که شامل بخش‌های تخصصی برای علوم اجتماعی، فناوری، ادبیات کودکان و انتشارات آموزشی است.

به گزارش Global Tims؛ دست‌اندرکاران نمایشگاهِ امسال برای اولین‌بار محلی را به «محصولات فرهنگی و خلاق» اختصاص داده‌اند؛ محصولاتی که مبتنی بر آثار عمدتاً داستانی تولید شده است. در واقع، نمایشگاه کتاب امسال چین با بازارسازی فرهنگی پیوند خورده و تلاش دارد آثار را از این منظر نیز به بازدیدکنندگان معرفی کند. طیف متنوعی از محصولات مانند کالاهای مرتبط با کتاب، لوازم‌التحریر و مجموعه‌های هنری در این بخش از نمایشگاه در معرض دید عموم قرار گرفته است.

از جمله آثاری که در این بخش عرضه شده و مورد توجه قرار گرفته است، کتاب «پرتره‌ها در افسانه سیاه» مربوط به بازی پرطرفدار ووکانگ است  که به گفته مسئولان، قرار است در آینده نزدیک در خارج از چین نیز منتشر شود. گفته می‌شود شرکت‌های بازی‌سازی چینی از جمله بازدیدکنندگان این دوره نمایشگاه هستند تا آثار خلاقانه را به منظور معرفی فرهنگ چین شناسایی کنند. 

به گزارش CGTN کتاب‌های مربوط به باستان‌شناسی و تاریخ، از جمله آثار محبوب این دوره نمایشگاه بوده است. یکی از ویژگی‌های برجسته این کتاب‌ها استفاده از فناوری‌هایی مانند واقعیت افزوده است؛ به طوری که خوانندگان می‌توانند تصاویر آثار باستانی موجود در کتاب‌های مربوط به موزه را اسکن کنند تا مدل‌های سه بعدی را در تلفن‌های همراه خود مشاهده و حتی سایت‌های حفاری را شبیه‌سازی کنند و بینش عمیق‌تری نسبت به لحظات کلیدی کشف باستان‌شناسی به دست آورند. اعتقاد بر این است که این نوآوری‌ها تجربه‌های خواندن را متحول کرده‌اند.

علاوه بر «کتاب و بازی»، موضوع هوش مصنوعی نیز از جمله مسائلی است که در این دوره نمایشگاه مورد توجه اهالی نشر قرار گرفته است.  نمایشگاه کتاب پکن اولین‌بار در سال 1987 راه‌اندازی شده و از آن سال تاکنون به یکی از رویدادهای مهم فرهنگی تبدیل شده است. 

به نظر می‌رسد صنعت نشر در یک بزنگاه تاریخی قرار دارد؛ بزنگاهی که آن را از شکل سنتی خارج کرده و در آستانه تحولی جدید قرار می‌دهد. مسیر صنعت نشر کتاب از چاپ به دیجیتال، گواهی بر ماهیت پویای تکامل فناوری است. عصر سنتی چاپ که با حضور فیزیکی کاغذ و جوهر مشخص می‌شد، با کتابفروشی‌ها، کتابخانه‌ها و دسترسی منطقه‌ای‌تر شناخته می‌شد.

با این حال، با ظهور اینترنت و تحول دیجیتال، تغییر عظیمی رخ داد. معرفی کتاب‌های الکترونیکی و پلتفرم‌های آنلاین، انقلابی را آغاز کرد که هر جنبه‌ای از نشر را متحول ساخت و سبب شده تا دسترسی به محتوا فراتر از مرزها و محدودیت‌ها تعریف شود. 

این تحول دیجیتال، بازتاب تغییرات گسترده‌تر اجتماعی بود. با توجه به اینکه مردم به طور فزاینده‌ای از دستگاه‌های دیجیتال برای اطلاعات و سرگرمی استفاده می‌کردند، نشر نیز مجبور به سازگاری شد. ظهور کتاب‌های الکترونیک از جمله دستاوردهای این تغییر دیدگاه بود. حالا صنعت نشر در آستانه تحولی دیگر قرار دارد: پیوند نشر با دیگر صنایع خلاق. 

همکاری با صنایع خلاق مانند بازی‌سازی، فیلم‌سازی، و موسیقی می‌تواند به خلق محصولات ترکیبی و نوآورانه منجر شود، مانند کتاب‌های همراه با بازی‌های تعاملی، کتاب‌های صوتی با انیمیشن یا کتاب‌های الکترونیکی با قابلیت‌های واقعیت افزوده. این نوآوری‌ها جذب مخاطبان جدید و افزایش تعامل با کتاب را به همراه دارند و از سوی دیگر، مسیر بازاریابی و توزیع را نیز هموار می‌کنند. در این میان، برگ برنده در دست ناشرانی است که به انتشار آثار خلاقانه و گاه مبتنی بر فرهنگ بومی با ظرفیت پیوند با صنایع خلاق همت می‌ورزند. این مسیری است که به نظر می‌رسد در آینده نشر جهان قرار دارد و حرکت در آن اجتناب‌ناپذیر است. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

روایت مستند زندگی شهیدی که از گارد شاه استعفا داد


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ کتاب پارتیزان (سرگذشت‌نامه مستند شهید علی‌اکبر حاجی‌پور، فرمانده تیپ یکم عمار لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص)) به قلم گلعلی بابایی، منتشر و راهی بازار نشر شده است.

این کتاب هفدهمین عنوان از مجموعه «دفاع مقدس» است که ناشر چاپ می‌کند. پژوهش و نگارش کتاب توسط بابایی و مشاور پژوهش و ویراستاری آن را بهزاد به سرانجام رسانده است.

کتاب حاضر، حاصل یک سال پژوهش نویسنده است که از تجربیات خود و دیگر رزمندگانی که در کنار شهید علی‌اکبر حاجی‌پور در جبهه حضور داشته‌اند، نگارش شده است. شهید حاجی‌پور پیش از انقلاب در گارد شاهنشاهی حضور داشت؛ با شروع اعتراضات او از ارتش استعفا داد اما مکرراً با استعفای او موافقت نمی‌کردند تا اینکه پس از دستور امام خمینی(ره) مبنی بر خالی کردن پادگان‌ها توسط ارتشیان، علی‌اکبر هم از پادگان فرار کرد.

او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پیوست و با توجه به تجربیات و استعداد ذاتی که داشت در جبهه‌های جنگ حضور یافت. این کتاب به طور خاص با شیوه مستند توصیفی، ویژگی‌های شخصیتی و مدیریتی این شهید را در جبهه‌های مختلف روایت می‌کند.

شهید علی‌اکبر حاجی‌پور، فرمانده تیپ عمار از لشکر 27 محمدرسول‌الله(ص)، در 21 اسفند 1329 در شهرستان آذرشهر متولد شد. حاجی‌پور در دوران جنگ تحمیلی فرماندهی گردان عمار را بر عهده گرفت و در عملیات والفجر 4 در تاریخ 13 آبان 1362 بر اثر اصابت گلوله تانک دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

کتاب پیش‌رو 32 فصل دارد که به ترتیب عبارتند از: «معرفت آقای صاحب‌خانه»، «فرزند دامنه باختری سهند»، «هم‌کلاس و همکار دلسوز من»، «تأدیب جبار چاقوکش»، «تکاور گارد جاویدان»، «فرمانده گروهان یکم گردان 207 لشکر گارد»، «خبری در راه است!»، «پاسدار انقلاب»، «تقصیری متوجه ایشان نیست»، «مربی، مدافع، سربنا»، «ارتباطت را با ما قطع نکن!»، «تبریز در آتش فتنه»، «حراست از گردنه گاران»، «ازدواج در آستانه آغاز جنگ»، «مصاف پارتیزانی در کوت شیخ و سوسنگرد»، «فتحِ دزلی؛ مأموریت ناممکن»، «پنجه در پنجه قابیلیان!»، «فرماندهی گردان عمار»، «برای آزادی خرمشهر»، «رشادت بابایی و بشکیده»، «لبنان؛ ژوئن 1982»، «سرمشق رشادت در زیر باران آتش»، «عزیمت به جبهه غرب»، «هم فرمانده باشید؛ هم برادر»، «نبرد در هزار توی کانال‌ها»، «حضور در قلاجه»، «مهران؛ گذرگاه کربلا»، «تابعِ محضِ همت»، «سیلیِ ادب کننده!»، «با شیران کمیل در دشت نالپاریز»، «شهید دشت قزلچه» و «زیرا کفِ دست، مو ندارد!». پس از این فصول هم تصاویر و اسناد درج شده‌اند.

در برشی از کتاب می‌خوانیم: یکی از روزهای گرم تابستان سال 1357 بود که علی‌اکبر برای مرخصی از تهران به آذرشهر آمد. به دیدارش رفتم و کمی با هم صحبت کردیم. همان لحظه یک کیف کوچک حاوی مدارک را از خانه برداشت و گفت: قدرت؛ می‌خواهم به مغازه حسن‌آقای حقیقی بروم. با من می‌آیی؟ گفتم: بله؛ برویم. همراه شدیم و تا مغازه حسن آقا پیاده رفتیم. آنجا بعد از سلام و احوال‌پرسی و نوشیدن چای، علی‌اکبر از کیف کوچک چرمی‌اش، برگه‌ای را درآورد و به‌سمت آقای حقیقی گرفت. گفت: آقای حقیقی؛ این برگه استعفانامه من است. می‌خواهم از ارتش استعفا بدهم. من در یک لحظه شوکه شدم. حسن آقا هم باتعجب گفت: استعفا؟ آخر چرا؟ حالا که آن همه آموزش سخت را پشت سر گذاشتی و شکر خدا به جایگاه و مقام خوبی رسیده‌ای، می‌خواهی از ارتش استعفا بدهی؟ من هم که از شوک خارج شده بودم، گفتم: فراموش کردی وضع سخت چند سال پیش خودت را؟هنوز جای پینه‌های بیل و کلنگ، روی دستت پیداست. دوباره می‌خواهی بیایی کارگر یک عده ظالم بشوی و دوباره ظلم و تحقیر آنها را تحمل کنی؟!.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

ماجرای گروه سرودی که همه اعضای آن به شهادت رسیدند


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات کودک و نوجوان کمترین سهم را در میان کتاب‌های منتشر شده در حوزه دفاع مقدس دارند. تمرکز نشر دفاع مقدس عمدتاً بر مخاطب بزرگسال است؛ در حالی که کودکان و نوجوانان بسیاری از وقایع جنگ هشت ساله متأثر شدند و از سوی دیگر، آشنا کردن این نسل با یکی از مهمترین وقایع تاریخی کشور در یک قرن گذشته، از امور لازم و واجب است. 

کتاب «نبرد تک‌خوان» که از سوی دفتر نشر معارف به چاپ رسیده و به تازگی چاپ دوم آن نیز در دسترس نوجوانان قرار گرفته، از جمله معدود آثار در این زمینه است. فهیمه شاکری مهر با الهام از واقعه شهادت دانش‌آموزان مدرسه قطب راوندی قم، به خلق داستانی پرداخته که از نظر سوژه‌پردازی در حوزه نوجوان قابل تأمل است. 

نخستین روز بهمن ماه سال 1365، 9 نفر از دانش آموزان مدرسه راهنمایی قطب راوندی قم برای تمرین سرود جهت اجرا در ایام دهه فجر، به محل سینما تربیت در خیابان دورشهر می‌روند و پس از بازگشت از محل تمرین، در سه‌راه بازار به دلیل بمباران دو فروند میگ رژیم بعثی همگی به شهادت می رسند.

«محمدحسن بلالی بیدگلی»، «محمدمهدی هجرتی»، «سعید روانمهر کاشانی»، «سید ناصر حسینی»، «محمدرضا رسولی»، «جواد خودکار قمی»، «محمدعلی امینی»، «حسین مقتصدی زاده» و «مهدی بابایی» و مربی شهیدشان «حمیدصادقی قمی» از اعضای 9 نفره این گروه سرود بودند که به دلیل اصابت مستقیم بمب، همه این دانش‌آموزان نوجوان که در سنین 11 تا 15 سال قرار داشتند و داخل مینی‌بوس بودند به گونه‌ای به شهادت می رسند که چیزی از پیکرهای آنان باقی نماند و در اثر شدت انفجار و آتش گرفتن مینی بوس، شناسایی آنان دو تا سه روز به طول انجامید.

نویسنده «نبرد تک‌خوان»  با الهام از این واقعه تلخ، تلاش دارد نسل امروز را با تأثیر جنگ بر غیر نظامیان و مظلومیت این نوجوانان آشنا کند. در معرفی این اثر آمده است: 

ایمان پسر نوجوانی است که در شهر قم زندگی می‌کند. مثل تمام هم‌سن و سال‌های خودش در دهه 60 ماجرا و شیطنت‌های نوجوانی را پشت سر می‌گذارد. دو دوست صمیمی به اسم هادی و محسن دارد که معروف به سه تفنگدار هستند. همه جا و همه وقت این سه دوست با هم هستند تا زمانیکه حرف یک مسابقه پیش می‌آید. مسابقه سرود استانی در بین مدارس شهر قم برگزار می‌شود، که در آخر گروه سرود برنده راهی یک اردو به پادگان و مناطق جنگی می‌شوند تا برای رزمنده‌ها سرود را اجرا کنند. آقای اسطیری معلم پرورشی اعلام مسابقه می‌کند و مشکل از جایی پیش می‌آید که برای اجرای تک خوانی سرود فقط یک نفر باید انتخاب شود. یک نفر تک خوانی که باید از بین ایمان و هادی انتخاب شود.

 بعد از این خبر رقابت و دعوایی مفصل بین ایمان و هادی برای انتخاب شدن برای تک خوانی سر می‌گیرد. چون خانواده ایمان با جبهه رفتن او مخالف هستند پس تنها راه رسیدن ایمان به جبهه انتخاب شدن برای اجرای تک خوانی سرود و رفتن به اردو است. این مسابقه اتفاق‌های عجیب و خطرناکی را برای هر سه نفر آنها و رفاقتشان به وجود می‌آورد که سرنوشت آنها را دستخوش تغییر می‌کند. …

شاکری‌مهر پیش‌تر در گفت‌وگو با تسنیم، درباره این اثر گفته است: دغدغه اصلی من برای نوشتن این کتاب، معرفی و پرداختن به دانش‌آموزان شهید مدرسه قطب راوندی در شهر قم بود. وقتی ایده نگارش این کتاب به ذهنم رسید، شروع به تحقیق و بررسی درباره این دانش‌آموزان کردم، اما متأسفانه دیدم که کتاب یا فیلم خاصی درباره آنها نوشته یا ساخته نشده است.

وی ادامه داد: جالب‌تر آن بود که حتی مردم شهر قم هم درباره این دانش‌آموزان شهید اطلاع چندانی نداشتند؛ مگر دانش‌آموزانی که در آن دوران در مدرسه قطب راوندی تحصیل کرده بودند یا دوستانشان به شهادت رسیده بودند. 

نویسنده کتاب «نبرد تک‌خوان» افزود: تمام این‌ها سبب شد که برای نوشتن این کتاب مشتاق‌تر شوم و بخواهم بُعدی از جنگ را که در شهر قم رخ داده است- به عنوان شهری که در آن زندگی می‌کنم- از این طریق به مخاطب امروز معرفی کنم. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

امام علی(ع) معجزه بی‌همتای رسول خدا (ص) بود


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیزدهمین روز از ماه رجب با سالروز میلاد امام بزرگ انسانیت، حضرت امام علی (ع) مصادف است، تنها بشری که در خانه خدا، کعبه متولد شد. ویژگی منحصر به فرد این امام بزرگوار تنها در شخصیت و رفتار ویژه‌اش خلاصه نمی‌شود؛ بلکه روایت ولادت ایشان نیز متفاوت از همه انسان‌های دیگر است؛ از همین رو درباره تاریخ، مکان و شرایط تولد آن حضرت علما، راویان و نویسندگان شیعه و اهل سنت بسیار نوشته‌اند.

خبرگزاری تسنیم به مناسبت میلاد مولی‌الموحدین، امام علی(ع)، در همین‌باره با سیدمحمود جوادی پژوهشگر تاریخ اسلام، به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

*ولادت امام علی علیه السلام نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می‌رود، شاید این پرسش خیلی‌ها باشد که چرا این ولادت به شکلی منحصر به‌فرد اتفاق افتاده و چرا بسیاری می‌خواهند این ویژگی منحصر به‌فرد امیرالمومنین(ع) را زیر سؤال ببرند؟

تولد هر انسان یک هیجان و شادی خاصی برای والدین، منسوبین و اطرافیان او به همراه دارد که نسبت به سایر شادی‌ها و اتفاقات خوشایند دیگر متمایز می‌کند اما وقتی این تولد با یک نشانه شگفت‌آور و پدیده حیرت‌انگیز و غیر طبیعی همراه شود، این تولد برای دوستداران آن فرد به رویدادی خاص و منحصر به‌فرد تبدیل می‌شود، که اهل حسد و دشمنان آن شخص چشم دیدن و شنیدن درباره این اتفاق مهم را ندارند.

از خلقت حضرت آدم علیه السلام تا حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) و برخی انبیاء دیگر، بشر شاهد اعجاز خداوند متعال در خلقت و ولادت برخی پیامبران الهی بوده و تصور بر آن می‌رفت که با مبعوث شدن خاتم انبیا، حضرت محمد(ص) باب معجزات بسته شود، و از این پس بشر این اقبال را نخواهد داشت تا با چشمان خود اعجاز دیگری را ببیند.
ولادت امیرالمومنین، حضرت علی علیه السلام، در روز 13 رجب عام الفیل (حدود 600 میلادی) مصادف با یک پدیده شگفت‌انگیز بود که به وضوح نشان می‌داد این مولود در آینده نه چندان دور به جایگاه رفیع و بلندی خواهد رسید و دلالت بر امری بزرگ دارد که از ظهور آیتی از آیات خدا خبر می‌داد.

شکافته شدن رکن یمانی خانه خدا برای حضرت فاطمه بنت اسد و فراخوانده شدن وی به درون کعبه – به معنای فراهم شدن شرایط مکانی برای ولادت حضرت علی علیه السلام – و شکافته شدن دوباره رکن یمانی برای خروج حضرت فاطمه بنت اسد به همراه مولود مبارک خود، آن روز همه اهالی مکه را شگفت‌زده و انگشت به دهان کرده بود.

در برخی از روایات درباره جریان ولادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام این چنین نقل شده است: «یزید بن قعنب گوید: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان(ع) که به آن حضرت حامله بود و 9 ماه از مدت حملش می‌گذشت، با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود، وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب‌هایی که از جانب تو فرستاده شده‌اند، ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانه والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می‌دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.

یزید بن قعنب گفته: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید. برخاستیم که قفل در خانه کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است. پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان(ع) را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافته‌ام؛ زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می‌کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد؛ ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوه‌ها و نعمت‌های بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که او بلندمرتبه است و خداوند علی اعلی می‌گوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم و او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم، او کسی است که بت‌ها را در خانه من می‌شکند و بر بام خانه‌ام اذان می‌گوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد می‌کند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.

امام علی (ع) , حدیث , پیامبر(ص) ,

شایان ذکر است که این رویداد با اندکی تفاوت در منابع بسیاری ذکر شده است و از شگفتی‌های این واقعه مهم تاریخی این است که فاطمه بنت اسد نه از درب خانه خدا بلکه با شکافته شدن دیوار آن وارد کعبه گردید تا این رویداد عجیب دلیل و برهانی روشن‌تر بر معجزه باشد و آیندگان نتوانند آن را پدیده‌ای تصادفی و اتفاقی قلمداد کنند.

*همانگونه که ولادت امیرالمومنین در کعبه منحصر به‌فرد است، نامگذاری ایشان نیز باید خاص و منحصر به فرد باشد، در این زمینه توضیح بدهید.

در روایتی چنین آمده است: چون علی(علیه السلام) از مادرش فاطمه بنت اسد متولد شد، فاطمه نام پدرش «اسد» را بر او گذارد؛ اما وقتی جناب ابوطالب (ع) قضیه ورود فاطمه بنت اسد به درون کعبه را شنید، (این ماجرا حداقل سه شبانه‌روز نقل محافل مکه بود) به همسرش گفت: «فاطمه! بیا امشب به بالای کوه ابو قبیس برویم و خدا را بخوانیم، شاید ما را خبر از اسمی برای این نوزاد بدهد».

چون شب شد، ابوطالب به کوه ابوقبیس رفت، دستان خود را به سمت آسمان بلند کرد و از خدا خواست نامی شایسته برای فرزند خود برگزیند. گفته می‌شود صدای هاتفی از آسمان به گوش ابوطالب رسید که می‌گفت: نامش را «علی» بگذار. ابوطالب از این مسئله شادمان شد و ماجرای نامگذاری فرزند خودرا به صورت شعر درآورد و بر لوحی نوشت و در خانه خدا آویزان کرد.

قندوزی حنفی در کتاب «ینابیع المودة، ج2، ص306» نقل می کند و می‌گوید: «ابوطالب(ع) از این قضیه (انتخاب نام امام علی (ع) از طرف خداوند) بسیار شادمان شد و در برابر خداوند سجده و 10 شتر برای امیرالمومنین (ع) عقیقه کرد. این شعر ابوطالب و صدای هاتف قضیه در لوحی نوشته شد و در خانه خدا آویزان بود و بنی‌هاشم بر قریش فخر فروشی می‌کردند از این جهت، تا اینکه این لوح در زمان جنگ حجاج با ابن زبیر به سرقت رفت و بعد از آن، دیگر کسی این لوح را مشاهده نکرد».

با وجود اعتراف بسیاری از بزرگان اهل سنت و وجود روایات متعدد در کتب معتبر آنها در خصوص نامگذاری حضرت علی (ع) و اینکه خداوند متعال این نام را برای ایشان برگزیده است، اما متأسفانه امروز جریان متحجر سلفی و وهابی با این دیدگاه اهل سنت مخالفند و مانند انکار ولادت امیرالمومنین (ع) در جوف کعبه، از بیخ و بُن منکر موضوع نامگذاری حضرت علی علیه السلام هستند.

گفته می‌شود در زمان خلیفه اول و دوم جو اختناق حاکم بر جامعه – به دلیل ملاحظات سیاسی و به جهت پیشگیری از اختلاف میان مسلمانان – چنان سنگین بود که کسی جرأت نقل احادیثی که در آن به حقانیت اهل بیت پیامبر اشاره می کرد، نداشت. غالب شیعیان در آن دوران سعی می‌کردند تقیه کنند و مردم خودرا از مسائل دردسر ساز دور نگه می‌داشتند و حتی نام «علی» را نیز از بیم دشمنان اهل بیت علیهم السلام بر روی فرزندان خود نمی گذاشتند، این وضعیت تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز یعنی حدود 100 سال ادامه داشت. تسمیه به نام علی (علیه السّلام) در زمان معاویه نیز برای شیعیان – جز برای طالبیان- ممنوع بود، و کسی که نام علی برای فرزندش بر می‌گزید، او را شکنجه و آزار می‌دادند و حتی خانه‌اش را ویران می‌کردند. شاید باور اینگونه مسائل برای افراد بی‌اطلاع سخت باشد اما در روزهای اوج یکه‌تازی گروه تروریستی داعش در مناطقی از سوریه و عراق، خبرهایی منتشر می‌شد که آنها بسیاری از شیعیان به جرم همنامی با اهل بیت پیامبر سر بریدند.

امام حسین علیه السلام که این شرایط اختناق را می‌دید، برای مقابله با وضع موجود نام همه فرزندان خودرا علی گذاشت. القاب فراوانی برای امام علی علیه السلام گزارش شده که از جمله می‌توان به:

اسد الله (شیرخدا) ، سید عرب (امیر عرب) ، سید المسلمین ، امام المتقین ، امیر النحل،الأنزع البطین ، یعسوب الدین ، یعسوب المؤمنین ، مرتضی ، حیدر، کاشف الکرب ، أعلم الامة ،أول من اسلم ،أول من صلی ، خیر البشر، عمود الدین ،سید الشهداء، رایة الهدی، باب الهدی، الولی، الوصی، قائد الغر المحجلین، خاتم الوصیین، علی الصدیق الاکبر، علی اول من آمن بالله، علی خدن رسول الله و مهمتر از همه امیر المؤمنین اشاره کرد؛ شیعیان این لقب را بنا بر نص پیامبر صلی الله علیه و آله مخصوص آن امام دانسته و به کارگیری آن را حتی برای سایر معصومان علیهم السلام مجاز نمی‌دانند.

*چه اسناد و مدارکی در کتب برادران اهل سنت وجود دارد که دلالت بر ولادت امیرالمومنین در کعبه می‌کند و می‌تواند خط بطلانی بر تشکیک‌کنندگان در این زمینه باشد؟

ما در اینجا سعی داریم با استفاده از برخی روایت ها و نقل قول‌های نوشته شده در طول تاریخ درباره زمان و مکان ولادت آن حضرت به مواردی اشاره کنیم که می‌تواند خط بطلانی بر تلاش تشکیک کنندگان درباره مکان ولادت امیرالمؤمنین باشد.

امام علی (ع) , حدیث , پیامبر(ص) ,

•حافظ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری، که همه بزرگان اهل سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته‌اند و خود از بزرگان ایشان است، در کتاب بسیار معروفش مستدرک صحیحین می‌گوید: «روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ کرّم الله ـ وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است».

• شاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم دهلوی، محدث متعصب اهل سنت، در کتاب «ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء» می نویسد: «بی گمان روایات متواتر است در این که فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی بن ابی طالب را در درون کعبه به دنیا آورد، بدون تردید او در روز جمعه سیزدهم رجب، سی سال بعد از عام‌الفیل، در خانه کعبه به دنیا آمده است، و هرگز پیش از او یا بعد از او کسی در خانه کعبه زاده نشده است».

•شهاب‌الدین ابوالثناء، سید محمود آلوسی، صاحب تفسیر آلوسی، در شرح بر قصیده عینیه عبدالباقی افندی می‌نویسد: « ولادت امیرمؤمنان کرم الله وجهه در درون کعبه، در سراسر دنیا مشهور است و در کتابهای هر دو فرقه شیعه و سنی روایت شده است، و هرگز در مورد غیر ایشان چنین فضیلتی ثابت نشده است». (سرح الخریدة الغیبة فی شرح القصیدة العینیّه)

• نورالدین علی بن محمد بن صباغ مکی، از دانشمندان معروف اهل سنت، مشهور به ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّه» با سلسله سند از ابن مغازلی، از امام سجاد ـ علیه‎ السلام ـ مبنی بر ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون خانه کعبه نقل کرده است که: «پیش از او کسی در بیت الله الحرام متولد نشد، و این برتری ویژه اوست از سوی خداوند برای ابراز کرامت و شرافت و شکوهمندی او».

•«روایت شده است که فاطمه بنت أسد در حالی که باردار بود خانه خدا را طواف می‌کرد، درد زایمان او را فراگرفت در خانه کعبه به روی او باز شد، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آ‌ورد». تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی

•«محل تولد علی علیه السلام، خانه کعبه است». مروج الذهب، علی بن الحسین مسعودی

• «امیر مؤمنان شب جمعه سیزده رجب، سال سیم بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد. کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این از فضائل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا کرده است» . کفایة‌ الطالب، حافظ گنجی شافعی

•«آن حضرت در داخل خانه کعبه متولد شد و عمر رسول خدا در آن روز سی سال بود». السیرة الحلبیة، علی بن برهان الدین حلبی

*آیا می توانید به چند نمونه از منابع اهل سنت که به شکافته شدن کعبه تصریح می‌کند، اشاره کنید؟

منابعی از اهل سنت که به طور صریح به شکافته شدن دیوار کعبه اشاره کرده‌اند نیز عبارتند از:

• محمد شریف خان شیروانی در کتاب «چوتهی کتاب» به ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون کعبه و شکافته شدن دیوار کعبه و شنیده شدن صدای هاتف غیبی تصریح کرده است.

• مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی در کتاب «ظهیر البشر» در احوال و فضائل ائمه می‌نویسد: «چون خداوند اراده نمود که شرفی بر شرف های کعبه بیفزاید، دیوار کعبه را بشکافت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد».

•علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی، درکتاب تجهیز الجیش جریان ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ را طبق روایت «بشائر المصطفی» از یزید بن قعنب نقل کرده است.

• دکتر محمد شاه قادری، دانشمند و پزشک نامی سرزمین لاهور، در کتاب «مصباح المقربین» اشاره می‌کند که امیرمؤمنان علیه السلام در درون کعبه متولد شد و تصریح می‌کند که مادر آن جناب در حال طواف کعبه بود که او را درد زایمان گرفت، دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون کعبه فرا خوانده شد، سپس تأکید می‌کند که هرگز چنین شرف و فضیلتی به جز امیرمؤمنان برای احدی نصیب و میسر نشده است. …

بنابراین با بررسی متون تاریخی به این نتیجه می‌رسیم که جریان ولادت امام علی (ع) و شکافته شدن دیوار کعبه در منابع متعددی از اهل سنت نقل شده است که برای نمونه به شماری از آنها اشاره کردیم.

*شاید این مقدار اسناد و مدارک کافی باشد اما اگر فکر می‌کنید بازهم اسناد و مدارکی در خصوص زمان و مکان ولادت امیرالمونین علیه السلام وجود دارد که لازم است به آن اشاره شود، برای ما بیان کنید.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام در سال سی‌ام عام الفیل یعنی 30 سال بعد از واقعه اصحاب فیل که در قرآن کریم نیز به این واقعه اشاره شده است، متولد شدند. پس از رحلت پیامبر گرامی، حضرت امام علی علیه السلام 30 سال در قید حیات بودند. به روایت امام صادق، رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرالمومنین علیه السلام 30 سال با یکدیگر تفاوت سنی داشتند.( اصول کافی، شیخ کلینی)

امام علی (ع) , حدیث , پیامبر(ص) ,

•آن حضرت در سیزدهم رجب سال سی‌ام عام الفیل در بیت الحرام یعنی کعبه به دنیا آمدند. (خصایص الامیرالمومنین علیه السلام،سیدشریف رضی)

•حضرت امیر المومنین علی بن ابى طالب علیه السلام ،در روز جمعه سیزدهم ماه رجب پس از 30 سال از عام الفیل در خانه خدا در شهر مکه به دنیا آمد، نه پیش از وى کسى در خانه خدا به دنیا آمده و نه بعد از آن حضرت. تولد امیر مؤمنان علیه السّلام در خانه خداوند فضیلت و شرافتى است که پروردگار بزرگ برای بزرگداشت مقام و منزلتش به آن حضرت اختصاص داده است . (ارشاد،شیخ مفید)

•آن حضرت در 13 رجب در سال سی ام عام الفیل و بنابر روایتی در سال 28 عام‌الفیل در کعبه متولد شده اند. در کتاب مصباح المتجحد نیز این نقل از کتاب تاریخ قم روایت می شود که حضرت علی علیه السلام زمانی به دنیا آمدند که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله 28 ساله بودند و امیرالمومنین علیه السلام 12 سال قبل از بعثت به دنیا آمدند. این قول از ابن عباس هم نقل شده است. (تاریخ قم،حسن بن محمد قمی)

•روایتی از قول رسول خدا صلی الله علیه واله به نقل از جابربن انصاری وجود دارد که می گوید:

«وقتی از آن حضرت درباره ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) سوال کردند ایشان پاسخ دادند: از من درباره بهترین مولود سوال کردید که در زمان ما شبیه عیسی (علیه السلام) متولد شد، مرد عابد زاهدی به نام مبرم بن روئیب زندگی می کرد که 270 سال خداوند را عبادت کرده در این مدت از خداوند حاجتی نخواسته بود پس خداوند ابوطالب را به سوی او فرستاد و وقتی مبرم او را دید از جایش بلند شد و سر ابوطالب را بوسید. سپس او را در مقابل خود نشاند و از او سوال کرد که تو چه کسی هستی؟ ابوطالب پاسخ داد مردی از مردم تهامه هستم. آن مرد سؤال کرد از کدام طایفه تهامه هستی، که ابوطالب جواب داد: از طایفه بنی هاشم؛ در این هنگام آن مرد زاهد عابد برای دومین‌بار سر ابوطالب را بوسید و گفت: همانا خداوند به من الهامی کرده است. ابوطالب سؤال کرد چه الهامی؟ او جواب داد: از تو فرزندی متولد می‌شود که او ولی خداوند خواهد شد. پس در شبی که حضرت امام علی (علیه السلام) متولد شدند، زمین به نور وجود ایشان روشن شد و در این حال ابوطالب از خانه خارج شد و می‌گفت ای مردم ولیّ خدا عزوجل در کعبه متولد شده است.» (مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب)

*تشکیک‌کنندگان محل ولادت امیرالمومنین چگونه دست به تحریف روایات و جعل سند می‌زدند، چه عاملی موجب شد آنها موفق نشوند؟ 

با همه اسناد موجود در کتب معتبر اهل سنت بسیار تأسف‌آور است که هنوز هم برخی از دشمنان امیرالمومنین، علی علیه السلام مکان ولادت آن حضرت را فضیلت نمی‌شمارند. آنها و پیشینیانشان در دشمنی خود با آن حضرت تا آنجا پیش رفتند که با ساخت روایتی جعلی و نسبت دادن ماجرای ولادت در کعبه به «حکیم بن حزام بن خویلد» (از صحابه رسول خدا) سعی کردند او را «ولید الکعبه» معرفی کنند. آنها برای اثبات ادعای خود روایاتی جعلی از مصعب بن زبیر مطرح می کنند که می‌گوید «حکیم» در داخل خانه کعبه به دنیا آمده است، در حالی که این واقعه در برخی منابع اهل سنت و منابع شیعه رد شده است، و کاملاً روشن است که این موضوع برای تحت‌الشعاع قرار دادن تولد امام علی (علیه‌السّلام) در کعبه ساخته شده است.

برخی دیگر از آنها وقتی برای اثبات ادعای خود راه به جایی نبردند، ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام در کعبه – به بهانه اینکه این ولادت میان بتهای دوران جاهلیت درون کعبه صورت گرفته – را کوچک شمردند و چنین گفتند: «چون کعبه محل نگهداری بتها شده بود؛ لذا ولادت حضرت علی (ع) در آن اصلاً فضیلت به شمار نمی‌رود»! باید گفت همین کعبه‌ای که به گفته این کوردلان محل نگهداری بت‌ها بود و تولد در آن برای کسی فضیلت نمی‌آورد، چنان نزد خدا دارای فضیلت بود که از رسولش خواست قبله خودرا از مسجدالاقصی به سوی مسجدالحرام تغییر دهد، و این فرمان در حالی از سوی پروردگار متعال صادر شد که کعبه تا پیش از فتح مکه همچنان مملو از بتهای کوچک و بزرگ بود و رسول خدا (ص) با وجود این بتها به سویش نماز می‌گزارد. همچنین باید گفت اگر این ولادت دارای فضیلت نبود دشمنان اهل بیت این قدر تلاش نمی‌کردند با دروغ‌های متعدد، جعل سند و ادعاهای ساختگی بودنش، وقوع آن را انکار کنند.

دشمنان امیر المومنین علیه السلام (ناصبی‌ها) در طول تاریخ و با وجود تلاش‌های بی‌امان آنها برای تحریف روایات مرتبط با محل ولادت آن حضرت و یا کتمان کردن آن، نتوانستند این واقعیت غیر قابل انکار را از جویندگان حقیقت پنهان کنند؛ چراکه اراده خداوند بر این بوده که نور حق تا ابد آشکار بماند و این نشانه تا به امروز بر روی دیوار کعبه باقی بماند و حقانیت علی علیه السلام بعنوان جانشین برحق رسول خدا (ص) را فریاد بزند.

*اگر ولادت امیرالمومنین(ع) در کعبه را سرآغاز و سرآمد فضیلت‌های آن حضرت بدانیم، کدام یک از دیگر فضائل ایشان در این سطح از برجستگی قرار دارد؟

اگر فرض بر این بگذاریم که ولادت امام علی علیه السلام در کعبه تنها فضیلت آن حضرت به شمار می‌رود، همین یک فضیلت برای ما شیعیان کافی است که این امام را بزرگ و گرامی بداریم و قدر و منزلت آن حضرت را تا ابد پاس بداریم، اما باید گفت فضیلت آن حضرت تنها در معجزه ولادت ایشان محدود و خلاصه نمی‌شود بلکه با توجه به سیره زندگی منحصر به فرد و سرتاسر افتخار امیرالمومنین علی علیه‌السلام در ابعادی مانند ایمان، زهد، تقوا، شجاعت، عدالت، بلاغت و … مبالغه نیست اگر بگوییم با توجه به ابعاد و جودی و مجموع فضائل و کمالات ایشان، آن حضرت (ع) بعد از قرآن کریم معجزه بی‌نظیر پیامبر اکرم (ص) بود.

شیخ مفید(ره) در فرازی از زیارتنامه امیرمؤمنان در شب مبعث در وصف آن حضرت چقدر زیبا و گویا ایشان را به‌عنوان معجزه پیامبر اکرم (ص) مطرح کرده است: «الَّذِی جَعَلْتَهُ سَیْفاً لِنُبُوَّتِهِ وَ مُعْجِزاً لِرِسَالَتِهِ وَ دِلاَلَةً وَاضِحَةً لِحُجَّتِهِ»؛ آن که او را قرار دادی شمشیری برای نبوّتش (نبوّت پیامبر اکرم) و معجزه‌ای برای رسالتش و دلالتی روشن برای حجّتش.

در همین سیاق، ابن ندیم کتاب‌شناس و مورخ مشهور قرن چهارم هجری و در اثبات این موضوع، به نقل از محمد بن عمر بن واقد واقدی درباره امام علی علیه السلام چنین می‌نویسد: «وهو الذی روی أن علیاً علیه السلام کان من معجزات النبی صلی الله علیه وسلم کالعصا لموسی علیه السلام وإحیاء الموتی لعیسی بن مریم علیه السلام» …. واقدی (مورخ مشهور) می‌گفت: علی (علیه السلام) از معجزات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود؛ همانطور که عصا معجزه موسی (علیه السلام) و زنده کردن مردگان معجزه عیسی (علیه السلام) بود، علی بن ابی طالب (علیه السلام) هم معجزه پیامبر ما بود.

این مبحث را با شعری زیبا از میرداماد علیه الرحمه در مدح امیر المومنین علی علیه السلام و در اشاره به معجزه ولادت آن حضرت به پایان می‌رسانیم تا حسن ختامی بر آن باشد:

کالدر ولدت یا تمام الشرف                                                  
فی الکعبة و اتخذتها کالصدف
فاستقبلت الوجوه شطر الکعبة                                                 
و الکعبة وجهها تجاه النجف

همانند دُر زاده شدی ای همه ی شرف
و  کعبه را همچون صدفی برای خود قرار دادی
صورت‌ها (صورت نمازگزاران) همه رو به کعبه اند
در حالی که روی کعبه به سوی نجف است.
(منظور از روی کعبه ضلعی است که درٍ خانه خدا در آن قرار دارد)

* شاید بتوان گفت که حضرت علی علیه السلام از دست دوستان نادان و دشمنان قسم خورده خود به یک اندازه آزار دیدند، برخورد ایشان با این دو گروه چگونه بود؟

بله درست است، امام علی علیه السلام در زمان حیات خود گرفتار غالیان (غلات) و دشمنان جاهلی بود که درک صحیحی از جایگاه امیر المومنین (ع) نداشتند و همواره آن حضرت را آزار می‌دادند. این دشمنی و غلو همچنان نیز ادامه دارد و تقریباً در دوران همه ائمه معصومین علیهم السلام ادامه داشت.

غلوّ یک جریان فکری انحرافی است؛ به این معنا که انسان چیزی یا کسی را از آن حدی که هست بالاتر بداند. به‌طور مثال بگوید حضرت مسیح (ع) خدا یا فرزند خداست. یا امام علی (ع) خالق جهان است. غالیان کسانی بودند که رهبران دینی خود را فراتر از اندازه بشری می پنداشتند و صفات خدایی به آنان می دادند. برخی اعتقادات آنان عبارتند از: اعتقاد به الوهیت امام یا رهبر، نبوت ائمه(ع) و شبیه به آن.

روایت شده است که آن حضرت میان یاران خود نشسته بود. ناگاه زنى زیبا از کنار ایشان گذشت، آن قوم دیده بر او دوختند، فرمود: «همانا دیدگان این نرینگان به شهوت نگران است و این سبب هیجان است، هرگاه کسى از شما به زنى نگریست که او را خوش آمد با همسر خویش گرد آید که آن زن هم زنى چون زن خود اوست.» مردى از خوارج گفت: «خدایش این کافر را (امام علی) بکشد که چه فقیه دانایى است». ببینید جهل جماعت تا کجا پیش رفته بود که آنها با توجه به دیدن و درک ابعاد دست نیافتنی وجود پر برکت امیرالمومنین (ع) اما با این حال آن حضرت را به راحتی تکفیر کرده و کورکورانه و کوردلانه با ایشان دشمنی می‌کردند.

در زمان امیرالمومنین علی(ع) از پیدایش غالیانی که بتوان به طور یقین وجود آنان را اثبات کرد، چیزی گزارش نشده است؛ هر چند گزارش‌هایی از وجود فرقه‌ای به نام سبأیّه (پیروان عبداللّه بن سبأ) رسیده است، اما تحقیقات شیعه و سنی به ویژه مرحوم علامه عسکری، حکایت از آن دارد که اصل وجود چنین فرقه‌ای مورد انکار قرار گرفته است. علامه عسکری داستان‌سرایی سیف بن عمرو را خاستگاه پیدایش چنین فرقه‌ای در کتب حدیثی و تاریخی می‌داند. آن مرحوم در کتاب خود، عبد اللّه بن سبأ به تفصیل به این موضوع پرداخته است که می‌توان از علل و عوامل این فرقه‌تراشی، ضدیت با شیعه، توجیه اعمال و رفتار عثمان و سایر صحابه، توجیه جنگ‌های آن زمان و تخطئه برخی عقاید صحیح شیعه، همچون رجعت و مهدویت و نسبت دادن آن عقاید به عبداللّه بن سبأ را برشمرد که متأسفانه برخی از شیعیان مانند نوبختی در فرق الشیعة و سعد بن عبداللّه اشعری در المقالات و الفرق نیز این مطالب را آورده‌اند.

به هر حال در تاریخ آمده است، عقیده عبداللّه بن سبأ به وصایت علی(ع) و نسبت الوهیت به علی‌(ع) و حلول جزو الهی در وجود علی(ع) و امامان بعد از او و… است که امام علی(ع) نیز به شدت با وی برخورد کرده، حتّی در برخی روایات سوزاندن عبداللّه بن سبأ توسط آن حضرت گزارش شده است. هر چند مشهور آن است که عبداللّه بن سبأ را توبه داد و سپس او را به مدائن تبعید کرد، ولی وی در آنجا نیز دست از عقاید خود برنداشت و آنگاه که امام علی(ع) به شهادت رسید، شهادت آن حضرت را تکذیب کرد و گفت: حتی اگر مغز سر او را برای من در 70 لفاف بیاورید، به مردن او معتقد نخواهم شد.

در احادیث متعددی از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده است که ایشان به صراحت پدیده غلّو را نفی کرده و نسبت به آن هشدار داده‌اند. از پیامبر(ص) نقل شده است که از غلو در دین بر حذر باشید که پیشینیانِ شما را غلو در دین نابود ساخت. حضرت علی علیه السلام و دیگر ائمه معصومین علیهم السلام ضمن برخورد عادلانه با منکران ولایت، برخوردی قاطع با غلات داشتند. امام علی(ع) در این زمینه می‌فرمایند: «از غلو درباره ما حذر کنید» و در جایی دیگر نیز می‌فرمایند: «دو کس به خاطر من به هلاکت رسیدند: عاشق غالی و دشمن خشمگین».

*به عنوان حسن ختام این گفت‌وگو، اگر ممکن است کمی درباره جایگاه منکران ولایت امیرالمومنین نزد خدا بگویید.

بی‌شک منکران ولایت علی بن ابی طالب هیچ جایگاهی جز آتش دوزخ و خشم الهی ندارند. در اینجا ذکر این معجزه الهی در حق ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام لازم است تا جایگاه واقعی دشمنان و منکران ولایت ایشان آشکار شود.

هنگامى که رسول خدا(ص) در روزِ «غدیر خم»، على(ع) را به جانشینی خود منصوب کرد، چیزى نگذشت که این مسئله در بلاد و شهرها منتشر شد، مردی به نام «نعمان بن حارث فهرى» نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و با گستاخی گفت: «دعوتنا أن نشهد أن لا إله إلا الله، وأنک رسول الله فصدقناک»؛ ای محمد! به ما دستور دادى شهادت به یگانگى خدا و این که تو پیامبری بدهیم، ما هم شهادت دادیم… تا این که على را به جانشینى خود منصوب کردى، و گفتى : «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌ مَوْلاهُ». آیا این سخن از ناحیه خداست؟ پیامبرفرمود: «آری». نعمان گفت: «اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِک فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماء»؛ خدایا اگر این امر حقی است از سوی تو پس بر ما از آسمانت سنگ ببار، اینجا بود که سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت، همین جا بود که آیه «سَأَلَ سائلُ بِعَذَاب وَاقِع * لِلْکفِرِینَ لَیْس لَهُ دَافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ » نازل شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

مظهر سرِّ الهی، عَلّم‌القرآن علی است


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران آیینی کشور همزمان با میلاد مبارک امیرالمؤمنین، امام علی (ع)، و روز پدر تازه‌ترین سروده‌های خود را به پیشگاه مقدس مولی‌الموحدین تقدیم کردند. بخش‌هایی از این سروده‌ها را می‌توانید در ادامه بخوانید:

نیره جهانشاهی:

مظهر سّر الهی، علّم القرآن علی است
آفتاب مهربانی، روح الرحمان علی است

سبّح لله علی باشد در اوج بندگی
قلعه مستحکم اخلاص و هم ایمان علی است

چشمه حق‌الیقین و روح و نفس مصطفی
وادی ملک سخن را سرور و سلطان علی است

سفره‌دار سفره حق باشد و شاه کرم
بر کریمان دو عالم آیت و برهان علی است

در وفای عهد مصداقی به افوا بالعقود
در میان معرکه بر عهد و بر پیمان علی است

سوره یاسین و تطهیر و ولایت، فجر و قدر
شاهد اسری علی و ناطق قرآن علی است

نخل طیب شاخه دارد در زمین و آسمان
در حقیقت صاحب هم رَوح و هم ریحان علی است

او «یقیمون الصلاه »است وَ «یوتون الزکاه»
مرَج البحرین علی و لؤلؤ و مرجان علی است

عَلّم الاسما علی و عنده ام الکتاب
معنی اسما حسنی جلوه سبحان علی است

شاهراه روشن دین است و راه مستقیم
بر صراط حق و باطل واضع و میزان علی است

خشت آدم را سرشته حق به عشق بوتراب
در حقیقت محتوای خلقت انسان علی است

حق علی، فرقان علی، آئینه جانان علی
بای بسم اله علی و نقطه پایان علی است

این جهان مانند دریایی پر از موج است و بیم
در تب طوفان چه بیم آن دم که کشتیبان علی است

می‌تراود چون بهاران یا علی و یا عظیم
بر کویر تشنه‌کامان رحمتِ باران علی است

ذوالفقارش « لافتی الّا علی» را کرده فاش
شیر حق و مقتدای بهترین مردان علی است

روز میقات است یاران «اُدخلوها بسّلام»
چون که اینجا قاسم هم دوزخ و رضوان علی است

ساکن جنت بود هر کس که دارد مهر او
روح جنًات و نعیم و خلد جاویدان علی است

 

افشین علا:

از شام‌ها گریخت شمیم تو یا علی
ایام شد تهی ز نسیم تو یا علی

گفتی دهید سهم خلافت به دیگری
با آن که کس نبود سهیم تو یا علی

با چشم بسته رد شدی از “فسق در نهان”
این گونه بود حفظ حریم تو یا علی

وحشت نداشت از تو کسی وقت اعتراض
لکنت کسی نداشت ز بیم تو یا علی

بر خصم، راه آب نبستی اگرچه بست
در کربلا به ذبح عظیم تو یا علی

بر نعش طلحه نیز به زاری گریستی
زیرا که بود یار قدیم تو یا علی

بعد از جمل، جمیله‌ پیغمبرت ندید
جز رحم، از وجود رحیم تو یا علی

گفتی چو بندگان ندوید از پی‌ام، به خلق
ای لشکر فرشته ندیم تو یا علی

ترسا شکایت از تو به اسلام چون که برد
تسلیم بود قلب سلیم تو یاعلی

وقتی که شد به اسم، خطاب و تو “یا امیر”
آشفته گشت روی بسیم تو یا علی

محکوم بی‌گناه من ای شاه بی شهود!
نازد قضا به حکم حکیم تو یا علی

چشم برادر، آتش خشم تو را چشید
بی هیچ بهره از زر و سیم تو یا علی

فرقی نبود بین غذای تو با اسیر
جانم فدای فرق دو نیم تو یا علی

بعد از تو تکیه‌گاه برای بشر نماند
تنها نه شیعه ماند یتیم تو یا علی…

محمدعلی یوسفی:
معتکف کوی علی

من غرق گل روی علی بوده و هستم
محو قد دلجوی علی بوده و هستم
آشفته گیسوی علی بوده و هستم
دلباخته خوی علی بوده و هستم
«من معتکف کوی علی بوده و هستم»

در حلقه ما قصه گیسوی علی هست
هر شب سخن از سلسله موی علی هست
هم صحبت زیبایی ابروی علی هست
یا مطلبی از نقش گل روی علی هست
جز با علی و آل علی عهد نبستم

جز مهر علی مهر بتی را نخریدم
جز در غم او جامه به ماتم ندریدم
هرگز ز کرامات علی دل نبریدم
هر چند غم و محنت بسیار کشیدم
من رشته امید دلم را نگسستم

ای خوب‌تر از خوب‌تر از خوب، علی جان
ای نزد خدا برتر و محبوب، علی جان
ای دشمنت از نام تو مرعوب، علی جان
ای جان جهانی به تو مجذوب، علی جان
من بر سر پیمان خودم با تو نشستم

پیوسته تو را در همه احوال سرودم
دلباخته مهر تو و آل تو بودم
جز سوی تو رو جانب دیگر ننمودم
هر دام که در زندگی خویش گشودم
جز با مددت یا علی از دام نرستم

جز راه شما، آل عبا، راه نپویم
جز کوچه میعاد شما خانه نجویم
هرگز به جز از نام شما ذکر نگویم
جز بوی خوش عطر دو زلف تو نبویم
سوگند به چشمان تو جز حق نپرستم

جز مهر تو و آل تو مهری نپذیرم
در بند تولای شما سخت اسیرم
ای کاش که در راه ولای تو بمیرم
تا جام شفاعت ز دو چشم تو بگیرم،
پیمان وفاداری خود را نشکستم

عاطفه جعفری:

با تو پیدا کرد عالم درکی از پیدا شدن
هست دنیا در پی‌ات از لحظۀ دنیا شدن

از نخستِ آفرینش، رود دنبالت دوید
در سرش افتاده بود اندیشۀ دریا شدن

یک نفس خورشید برگشت از مسیر و باز سوخت
روز از شوق تماشا در تبِ فردا شدن

صبح خلقت، بانگِ قد قامت که برمی‌داشتی
موج‌ها می‌سوختند از اشتیاقِ پا شدن

در کسی شأنیت مولا شدن غیر از تو نیست
آنچنان که با زنی ظرفیت زهرا شدن

چشم بیدارت گواهم در شب سخت مبیت
از تو می‌آید فقط آئینۀ طاها شدن

خط پیشانی نوشتم مدحت اولاد توست
این غبار ای آینه! دارد سرِ خوانا شدن

خوانده‌ام من تک تک قاموس‌ها را، نام تو
ترجمانش می‌شود بالاتر از معنا شدن

ما لبی تر کرده‌ایم از وصف نامت یا علی
آب دریا کی میان کوزه خواهد جا شدن

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

روایتی جدید از داستان زندگی احیاگر حوزه نجف


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب “سایه مشکوک” با نگاهی به زندگی و زمانه مقدس اردبیلی از سوی به‌نشر منتشر شد و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. 

این کتاب که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده، تلاش دارد ضمن روایت زندگی مقدس اردبیلی مخاطب را با معارف و بخشی احادیث اهل بیت(ع) نیز آشنا کند. 

سیدسعید هاشمی که تاکنون آثار مختلفی برای نوجوانان نوشته، داستان “سایه مشکوک” را با ماجرای عجیب ازدواج پدر مقدس اردبیلی با دختر باغ‌دار ثروتمند روستا که گفته می‌شود ناشنوا و نابیناست، آغاز می‌کند و در ادامه به زندگی احمد ابن محمد اردبیلی می‌پردازد؛ مخاطبش را به قرن دهم و دربار صفویه می‌برد و پس از آن عازم نجف در دوره‌ای می‌شود که شیخ احمد، ریاست حوزه علمیه نجف را برعهده دارد. 

“سایه مشکوک” ضمن شخصیت‌پردازی خوب، با خوش‌خوان بودن و پرداختن به داستان زندگی این عالم دینی از زاویه‌ای جدید، تلاش دارد در داستان تاریخی خود جذابیت ایجاد کند. 

مقدس اردبیلی را “احیاگر حوزه نجف” توصیف می‌کنند. این عالم بعد از رشد و شکوفایى و طى مراحل علمى و کسب کمالات معنوى و عرفانى به مرتبه‌اى از دانش و معرفت و زهد و تقوا رسید که پس از چهار قرن هنوز الگوى عالمان و پرهیزکاران است.

 نامش احمد و فرزند محمد و از خانواده‌اى دوستدار اهل‌بیت( ع) بود. پس از رشد و گذراندن تحصیلاتى چند، به قصد تکمیل تحصیلات و کسب کمالات معنوى به نجف اشرف مهاجرت کرد و در جوار مرقد مطهر مولاى متقیان امام على( ع) به کسب علم و فضیلت پرداخت.

از جمله بخش‌های خواندنی زندگی او، روابطش با دربار صفوی است. مقدس اردبیلى نیز از جمله عالمانى است که در پرتو رابطه با دربار صفوى در گسترش تشیع و حل مشکلات شیعیان تلاش‌‌هاى فراوانى را به ثمر نشاند. هرچند که او به درخواست شاه عباس صفوى براى ترک نجف و مهاجرت به ایران پاسخ منفى داد، ولى براى مصالح تشیع و شیعیان همواره به دربار صفوى تذکراتى مى‌‌داد.

 تاریخ، برخى از آن وقایع را نقل کرده است؛ از جمله نوشته‌‌اند: زمانى یکى از کارگزاران دربار صفوى مورد غضب شاه عباس قرار گرفت و به مقدس اردبیلى پناه برد و او نامه‌‌اى به وى داد تا شاه از تقصیر او بگذرد. نامه مقدس اردبیلى به شاه عباس چنین بود:« بانى ملک عاریت، عباس! بدان که اگرچه این مرد، اول، ظالم بود، اکنون مظلوم مى‌‌نماید؛ چنانچه از تقصیر او بگذرى شاید که حق- سبحانه و تعالى- از پاره‌‌اى از تقصیرات تو بگذرد. بنده شاه ولایت: احمد اردبیلى».

 این از شگفت نامه‌‌هایى است که در آن هیچ توصیف و تعریفى از شاه نشده و مقدس اردبیلى در آن خود را از پیروان و غلامان امام على( ع) معرفى کرده است و نه از چاکران و غلامان شاه. شاه عباس بدون تأخیر، فرمان مقدس اردبیلى را اجرا کرد و پاسخى بدین‌گونه نوشت:« به عرض مى‌‌رساند: عباس خدماتى که فرموده بودید به جان منت داشته، به تقدیم رسانید که این محب را از دعاى خیر فراموش نکنید. کتبه کلب آستانه على: عباس».

انتشارات به‌نشر کتاب حاضر را در 240 صفحه و به قیمت 150 هزار تومان منتشر کرده است. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

همه جهان، ایران را با ادبیات می‌شناسند


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این جلسه با تبریک میلاد مولای متقیان حضرت علی(ع)، گفت: اکثریت قاطع برنامه‌های معاونت فرهنگی در خانه کتاب صورت می‌پذیرد از جشنواره‌ها گرفته تا اقدامات دیگر؛ برهمین اساس می‌توان گفت عملا معاونت فرهنگی کارهای اصلی برنامه‌ای خود را در خانه کتاب انجام می‌دهد.

وی افزود: موسسات مختلفی در وزارت فرهنگ داریم اما شرایط این موسسه متفاوت است مثلا، بخشی از آثار سینمایی در بنیاد فارابی (با همه اهمیتی که دارد) انجام می‌شود و تولیدات بسیاری توسط سازمان سینمایی به نتیجه می‌رسد که ارتباطی با بنیاد فارابی ندارد اما وضعیت خانه کتاب متفاوت است و کارهای معاونت فرهنگی عملا در خانه کتاب متمرکز شده است.

صالحی با بیان اینکه جمع حاضر نوعی قوه عاقله و رهبریِ معاونت فرهنگی هستند، تصریح کرد: جایگاه معاونت فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کاملا قابل توجه است و در تناسب با سایر معاونت‌ها وضعیت یکسانی ندارد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: بخش‌های متعددی به این حوزه مربوط می‌شود از جمله کتاب؛ کتاب ماده تمدن بوده و هروقت این ماده فعال باشد تمدن متصل به آن ماده نیز فعال است و هرزمان که این ماده فرو بریزد تمدن آن نیز به هم می‌ریزد و باید درنظر داشت مسئولیت جمع حاضر حفظ کتاب یعنی همان ماده تمدن است.

وی افزود: ایران اگر ادبیات نداشته باشد ایران نیست و همه جهان ما را با ادبیات می‌شناسند؛ در این حوزه نیز خانه کتاب و ادبیات ایران عهده‌دار مسئولیت است.

صالحی تصریح کرد: در ماه‌های پیش‌رو بارِ برگزاری جایزه‌ها و جشنواره‌های متعددی بر دوش خانه کتاب قرار دارد، پس از آن نیز نوبت به نمایشگاه کتاب تهران می‌رسد، برهمین اساس ماه‌های پیش رو برای شما عزیزان بسیار پرکار است.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: اعضای هیات امنای خانه کتاب در دو حوزه اصلی کتاب و ادبیات و رویدادهای پیش‌رو مسئولیت دارند در نهایت بابت پذیرش این مسئولیت از حاضرین در جلسه سپاسگزار هستم.

در این جلسه اعضای هیات امنای خانه کتاب و ادبیات ایران به نقد و بررسی چالش‌های حوزه کتاب پرداختند و نظراتشان را درمورد راه‌حل‌های برطرف شدن مشکلات حوزه کتاب بیان کردند.

در پایان نیز وزیر فرهنگ احکام اعضای جدید هیات امنا را به آنها تقدیم و برایشان آرزوی موفقیت کرد.

پیش از این وزیر فرهنگ در احکامی جداگانه محسن جوادی، احمد مسجدجامعی، محسن چینی‌فروشان، محمدعلی مهدوی‌راد، علی‌اکبر اشعری، محسن مومنی‌شریف، علی‌اصغر محمدخانی، علی‌محمد مودب، ابراهیم حیدری، لادن حیدری و آزاده نظربلند را به عنوان اعضای جدید هیات امنای موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران منصوب کرده بود.

در بخشی از این احکام آمده است:

“امید است با استعانت از خداوند متعال و همسو با سیاست‌های کلان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت امور فرهنگی، در اتخاذ تصمیمات مدبرانه، ارائه ایده‌های نوآورانه و فناورانه و راهبری خلاقانه موسسه با هدف ارتقای خانه کتاب و ادبیات ایران به جایگاه شایسته، موفق و موید باشید‌.”



منبع: خبرگزاری تسنیم

آتش‌سوزی‌ در لس‌آنجلس؛ بحران صنعت نشر و کتابفروشی‌ها


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ آتش‌سوزی گسترده در لس آ‌نجلس تیتر یک اخبار جهان در روزهای گذشته بوده است، این بحران تاکنون جان 24 نفر را گرفته است و بیش از ده‌ها هزار خانه را تخریب و در کل بیش از 35 هزار هکتار را به کام خود کشیده است و این در حالی است که دورنمایی برای پایان این بحران در پیش نیست.

آخرین خبرها حاکی از دستور تخلیه منازل برای حدود 250 هزار نفر در لس آنجلس برقرار است،‌ بسیاری از مشاغل نیز خسارات غیرقابل جبرانی را دریافت کرده‌اند، از جمله ناشران و کتابفروشان. بسیاری از کتابفروشی‌ها و ناشران ناچار به تعطیلی و تخلیه شده‌اند. علاوه بر فعالیت، امنیت کارکنان و زیرساخت‌های فرهنگی نیز در معرض تهدید است.

بنیاد خیریه صنعت کتاب  با کمک‌های مالی، مسکن موقت و پشتیبانی روانی از کارکنان و ناشران آسیب‌دیده حمایت می‌کند.

 کارشناسان بر این باورند که این بحران‌ها می‌توانند آثار ماندگاری بر نشر بگذارند، از جمله افزایش هزینه‌ها و اختلال در زنجیره تأمین.

پابلیشرز ویکی مجله اختصاصی ناشران، کتابداران، کتابفروشان و عوامل ادبی در آمریکا در تازه‌ترین گزارش خود به این موضوع پرداخته است: هانا والچر، مدیر اجرایی اتحادیه کتابفروشان مستقل کالیفرنیا در این زمینه به پابلیشرز ویکی گفته است: من از چند نفر از اعضای شورای مشورتی خود در مناطق اطراف لس‌آنجلس شنیده‌ام که آنها بدون برق هستند. تخلیه برای آتش‌سوزی قفسه‌های کتاب را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

نیکی های، مالک فروشگاه‌های اکتاویا نیز در این زمینه می‌گوید: فروشگاه او امن است، اما از 10 ژانویه، این فروشگاه یک «پایگاه کمک‌های متقابل» در محل با غذا، آب و لوازم اهدایی برای اعضای جامعه راه‌اندازی کرده است.

فروشگاه مرغ قرمز،‌ کتابفروشی زیبی،‌ کتابفروشی شمالی فیگوئرا‌، کتابفروشی دیزل و… نیز از جمله ده‌ها کتابفروشی تخلیه شده در لس آنجلس هستند.

در عین اینکه برخی از کتابفروشی‌ها دستور تخلیه و تعطیلی گرفته‌اند،‌ برخی که در منطقه خطر هم هستند،‌ باز هستند،‌ مدیران این کتابفروشی‌ها معتقدند که به دلیل رسالت اجتماعی نسبت به مشتریانشان باید باز بمانند. 

کتابفروشی دیزل یکی از این موارد است،‌ مدیر این کتابفروشی معتقد است که باز نگه داشتن درها کار درستی است،‌ او می‌گوید:‌ برخی از افرادی که از فروشگاه بازدید می‌کنند، خانه‌های خود را از دست داده‌اند، قدردان هستند که می‌توانند برای فرزندان خود غذا، کتاب و بازی بخرند. 

والچر از انتشارات  کالیبا نیز می‌گوید: بسیاری از کارکنان آواره شده‌اند یا در حالت آماده باش هستند.

پیش‌بینی‌ها حاکی از این است که بحران آتش سوزی لس آنجلس تاثیرات بلند مدتی بر اقتصاد نشر و کتابفروشی‌های آمریکا داشته باشد،‌ صنعت نشر و کتاب در آمریکا در سال‌های اخیر با چالش‌های متعددی روبرو بوده است. از جمله مهمترین بحران‌ها‌، کاهش فروش کتاب‌های چاپی و در نتیجه، کاهش درآمد ناشران شده است. از سوی دیگر صنعت نشر کتاب در امریکا با صنایع دیگری مانند فیلم، سریال، بازی‌های ویدیویی و رسانه‌های اجتماعی در رقابت است. این موضوع باعث شده است که کتاب‌ها کمتر مورد توجه قرار گیرند و فروش آن‌ها کاهش یابد.

بسته شدن کتابفروشی‌های مستقل دیگر چالش پیش روی صنعت نشر آمریکاست، بسیاری از کتابفروشی‌های مستقل در سال‌های اخیر به دلیل کاهش فروش و افزایش هزینه‌ها مجبور به تعطیلی شده‌اند. این موضوع باعث شده است که دسترسی به کتاب‌ها برای برخی از افراد محدود شود. فروشگاه‌های آنلاین مانند آمازون با ارائه تخفیف‌ها و ارسال سریع، توانسته‌اند، بخش بزرگی از بازار فروش کتاب را به خود اختصاص دهند. این موضوع باعث شده است که کتابفروشی‌های سنتی با مشکلات بیشتری روبرو شوند.  

افزایش هزینه‌های تولید کتاب، از جمله کاغذ، چاپ و توزیع، در سال‌های اخیر نیز موجب شده که  قیمت کتاب‌ها در آمریکا افزایش یابد و قدرت خرید مشتریان کاهش یابد.

 طبیعی است با بحران پیش آمده در امریکا،‌کتابفروشی‌های خرد و مستقل که در سال‌های اخیر در شرایط اقتصادی چندان مناسبی قرار نداشته‌اند‌، بیشترین آسیب را دیده‌اند، لس آنجلس دارای تعداد قابل توجهی کتابفروشی مستقل است. این کتابفروشی‌ها اغلب دارای مجموعه‌های متنوعی از کتاب‌ها، از جمله ادبیات محلی و کتاب‌های کمیاب هستند. بسیاری از این کتابفروشی‌ها رویدادهایی مانند جلسات کتاب‌خوانی و گفتگو با نویسندگان را نیز برگزار می‌کنند. تا بتوانند مشتریان بیشتری را به سمت خود جلب کنند،‌ با تعطیلی و تخلیه این کتابفروشی‌ها اقتصاد آن‌ها دچار مشکل خواهد شد. تعطیلی کتابفروشی‌های خُرد یکی از بجران‌های ده سال اخیر در امریکا بوده است.

علاوه بر کتابفروشی‌های مستقل، لس آنجلس دارای شعبی از کتابفروشی‌های زنجیره‌ای بزرگ مانند بارنزاند نوبل نیز هست. با توجه به اینکه این فروشگاه‌های زنجیره‌ای اقتصاد کلان‌تری دارند،‌ کمتر آسیب خواهند دید.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم