انتقاد به شکل برگزاری کنگره شعر دفاع مقدس؛ سخنرانی بله، شعرخوانی برگزیدگان نه!


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: حامد فلاحی‌راد، سومین سال متوالی است که برگزیده کنگره شعر دفاع مقدس شده است. او سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ در کنگره استانی شعر دفاع مقدس و امسال رتبه اول کشور را در بخش «میراث‌های ماندگار» این کنگره به دست آورده است.

به بهانه برگزیده‌شدن این شاعر در کنگره ملی شعر دفاع مقدس، سراغش رفتیم تا درباره مسیر شعری، تجربه حضور در کنگره شعر دفاع مقدس، چند و چون برگزاری کنگره ملی شعر دفاع مقدس در قزوین و … صحبت کنیم.

مشروح این ‌گفتگو را در ادامه می‌خوانیم؛

* آقای فلاحی‌راد، چندسال است شعر می‌گوئید؟

فکر می‌کنم به صورت حرفه‌ای چهار پنج سال است که حرفه‌ای‌تر کار می‌کنم ولی ده دوازده سالی است که شعر می‌نویسم. در این سال‌ها سعی کردم نگاهم یک مقدار نسبت به گذشته حرفه‌ای‌تر باشد.

* شما شاعر پرکاری هستید و شعرهای زیادی دارید که با بعضی از آنها در کنگره‌های شعر هم برگزیده شده‌اید. چرا به فکر انتشار کتاب نیفتادید؟

هم توفیقش نبوده، هم علاقه‌اش. علاقه‌ای به چاپ کتاب ندارم. به نظرم وضعیت بازار نشر خوب نیست و دلیل آن هم شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی است. آنچه که باید به گوش مخاطب برسد از طریق همین شبکه‌های اجتماعی می‌رسد و ضرورت انتشار کتاب در این زمانه کم شده است. از آن طرف بازار نشر هم وضعیتی بحرانی دارد و قیمت کتاب در آن خیلی بالا است. به همین خاطر تا به حال سراغ چاپ کتاب نرفته‌ام

* درباره کنگره ملی شعر دفاع مقدس صحبت کنیم. امسال در چه بخشی برگزیده شدید؟

در بخش میراث‌های ماندگار نفر اول شدم. من توفیق داشتم که سه سال متوالی جزو برگزیدگان این کنگره باشم. با این تفاوت که دو سال گذشته در کنگره استانی شعر دفاع مقدس برگزیده شدم، ولی این بار در کنگره ملی شعر دفاع مقدس برگزیده شدم که در قزوین برگزار شد.

* چون سه دوره متوالی در این کنگره برگزیده شدید می‌پرسم؛ شعر را برای کنگره می‌نویسید یا شعرهایی را که نوشته‌اید به کنگره‌ها ارسال می‌کنید؟

نه اتفاقاً. این‌طور نیست که برای کنگره شعر بنویسم. از آن جایی که خودم نسبت به مقاومت و دفاع مقدس احساس وظیفه دارم، همیشه درباره این موضوعات شعر می‌نویسم. همیشه موضوعی وجود دارد که ذهنم را درگیر کند و درباره آن شعری بنویسم. برای همین هر موقع که این کنگره برگزار می‌شود، من معمولاً از قبل چهار پنج شعر با همین موضوعات نوشته‌ام. مثلاً در ماه‌های پیش یکی از موضوعاتی که ذهنم را درگیر کرده بود، اعضا هلال احمر غزه بود که در میان بمباران‌ها جسد شهدا را جمع می‌کردند. این نوع موضوعات خیلی ذهنم را درگیر می‌کند و معمولاً به خاطر علاقه شخصی درباره آنها شعر می‌نویسم. وقتی کنگره‌ای برگزار می‌شود، اگر برای آن موضوع شعر داشته باشم، همین شعرها را می‌فرستم که گاهی به چشم می‌آیند و گاهی هم شعر دوستان بهتر از من است.

* نظرتان درباره برگزاری کنگره‌های موضوعی چیست؟ چون بعضی شاعران شعرشان کاملاً کنگره‌ای می‌شود و از بس به نیت برگزیده‌شدن شعر نوشته‌اند که زبان و بیان و حال و هوای شعرشان مصنوعی و کلیشه‌ای می‌شود. به نظرتان محاسن و معایب برگزاری کنگره‌های شعر چیست؟

خودم دوستانی دارم که کنگره‌ای شعر می‌نویسند، از آن طرف دوستانی هم دارم که شعر می‌نویسند و بعد اگر مناسب کنگره‌ای باشد برای آن ارسال می‌کنند. به نظرم تفاوت‌شان در این است که بعد از چندسال آن چیزی که ماحصل تو از شعر است، یک دفتر شعر است که تنها مورد پسند داورها است. تو به این دلیل که می‌دانی چه داورانی چه سلیقه‌ای دارند، شعرت را با متر و ملاک و خوشامد آنها تنظیم می‌کنی. منتها این شعر به نظرم ماندگاری ندارد. آنچه که شاعران کنگره‌ای می‌نویسند فقط به درد کنگره‌ها می‌خورد و این که جایزه‌ای ببرند.

اما آن‌کسی که با توجه به مسائل روزگار و دغدغه‌های خودش شعر می‌نویسد، شعرش حظ بیشتری دارد و بیشتر در خاطره جامعه ادبی می‌ماند. کسی که مردم را در نظر می‌گیرد، جامعه را در نظر می‌گیرد، لحظات و «آن» ‌های خودش را در نظر می‌گیرد، تفکری که نسبت به آن موضوع داشته را در نظر می‌گیرد، شعرش زنده است و همین زنده بودن، شور و حال بیشتری در مخاطب زنده می‌کند. من خودم ترجیح می‌دهم که جزو دسته دوم باشم. یعنی یک چیزی و موضوعی و اتفاقی من را به هم بریزد تا برایش شعر بنویسم. شعری که وقتی مخاطب آن را می‌خواند یا می‌شنود، بتواند با آن ارتباط برقرار کند. نوشتن تنها به خاطر جایزه درست نیست.

* این‌دوره از کنگره ملی شعر دفاع مقدس چه‌طور برگزار شد؟ چون آن‌قدر بدون سر و صدا برگزار شد که انگار نه انگار کنگره دفاع مقدس است. به یاد داریم که در سال‌های گذشته این کنگره خیلی بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت و نحوه برگزاری آن هم طوری بود که رسانه‌ها و جریان‌های ادبی و مردم را درگیر می‌کرد. شما که سه سال در این کنگره حضور داشتید، نحوه برگزاری آن را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بدون تعارف شکل برگزاری کنگره شعر دفاع مقدس در این سه سال خوب نبوده است. کسانی که این کنگره‌ها را برگزار می‌کنند خیلی هم زحمت می‌کشند و خیلی هم دغدغه دارند، ولی با این کنگره‌ها خیلی کارمندی برخورد می‌شود. یعنی نگاه‌شان خیلی کارمندی است. از آن جایی که اولین مخاطب برگزاری کنگره و جشنواره و سوگواره و… مردم هستند و ما می‌خواهیم بهترین شعر را به مردم معرفی کنیم، فکر می‌کنم در نوع برگزاری کنگره‌ها هم باید مردم را در نظر گرفت. وقتی ساعت برگزاری کنگره را ساعت ۹ صبح روز یکشنبه قرار بدهیم، خواه ناخواه خیلی از مخاطبان ما سر کار هستند و نمی‌توانند در آن شرکت کنند.

از طرفی با توجه به اینکه سازمان‌های مختلف دست به دست هم می‌دهند تا یک کنگره شعر برگزار شود، هرکدام از این ارگان‌ها و سازمان‌ها یک سخنران به سخنران‌های اختتامیه کنگره اضافه می‌کنند که واقعاً برای مردم و حتی شاعران اذیت‌کننده است. در هر کنگره‌ای باید امام جمعه، استاندار، شهردار، رئیس اداره ارشاد و… صحبت کنند. این سخنرانی‌ها را کنار سخنرانی دبیر علمی و دبیر اجرایی کنگره‌ها بگذارید. واقعاً آنقدر تعداد سخنرانی‌ها زیاد می‌شود که دیگر وقتی برای شعرخوانی شاعران نیست. یعنی اولین اتفاقی که می‌افتد این است که خود شعر و شاعران در حاشیه قرار می‌گیرند. همان مخاطب‌هایی که خودشان را به کنگره رسانده‌اند هم چیزی جز سخنرانی گیرشان نمی‌آید.

* خود شما به عنوان برگزیده ملی کنگره شعر دفاع مقدس در اختتامیه این کنگره شعرخوانی داشتید؟

در سه سالی که برگزیده شدم، هنوز خودم در اختتامیه کنگره شعر دفاع مقدس شعرخوانی نداشته‌ام. امسال که برگزیده اصلی کنگره ملی بودم، باز هم شعرخوانی نداشتم. بیشتر شنوای سخنرانی مسئولان بودیم. در انتهای این جلسات هم معمولاً به دلیل اینکه وقت نیست، با عجله جوایز را می‌دهند و شاعران فرصت نمی‌کنند حتی پشت میکروفون قرار بگیرند. به نظرم در برگزاری کنگره‌های ادبی باید تجدیدنظری صورت بگیرد و شاعران در مرکز آن باشند.



منیع: خبرگزاری مهر

جایزه «شهر شعر» برای نزدیک‌شدن قلب‌هاست؛ ما به شعر زنده‌ایم


مرتضی امیری اسفندقه عضو شورای سیاستگذاری جایزه جهانی «شهر شعر» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ضرورت برگزاری این جشنواره گفت: ما به شعر زنده‌ایم و جهان هستی به شعر زنده است. هستی بزرگ‌ترین، بلندترین و شفاف‌ترین شعر خداوند است. هرچه به شعر نزدیک‌تر می‌شویم، به عاطفه، صلح، لطافت، طراوت، تازگی، ترینگی و ترانه نزدیک‌تر می‌شویم.

وی افزود: شعر قلب‌ها را به هم نزدیک می‌کند. بهترین پل‌ها پلی است که شعر بین دل‌ها می‌زند. این جشنواره با این معماران خوب می‌خواهد این کار را انجام دهد و امیدوارم بتواند از پس این کار بر بیاید.

عضو شورای سیاستگذاری جایزه جهانی «شهر شعر» در ادامه با اشاره به تجربه اعضای شورای سیاستگذاری این جشنواره گفت: معماران شعر پارسی، کارآزمودگان و کارآگاهان و کاردینال‌های شعر ایران در شورای سیاستگذاری جایزه جهانی «شهر شعر» حضور دارند و مطمئناً نتیجه گرد آمدن چنین افرادی نزدیک‌تر شدن دل‌ها در سایه‌سار شعر و شعور و معرفت خواهد بود.

جایزه جهانی شهر شعر توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و به دبیری میلاد عرفان‌پور با هدف اعتلای شعر فارسی و تقویت پیوندهای فرهنگی پایتخت ایران با هنر شعر برگزار می‌شود.

سازمان زیباسازی شهر تهران، حوزه هنری انقلاب اسلامی و سازمان صدا و سیما در برگزاری این رویداد هنری مشارکت دارند.

ارسال آثار از طریق پایگاه این جشنواره به نشانی jashnvareh.farhangsara.ir/shahre-sher امکان‌پذیر است.



منیع: خبرگزاری مهر

مقاومت در برابر تحریم‌ها؛ رمز کارآمدی انقلاب اسلامی


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام علی مهدیان، نویسنده کتاب طرح کلی اندیشه مقاومت، درباره کارآمدی نظام ولایت‌ فقیه و لوازم مربوط به آن گفت: در اداره کشور نخبگان نظر می‌دهند و عقلانیتی شکل می‌گیرد که طبیعتاً همه با آن موافق نیستند و نقدهایی هم دارند. تقوای حاکمیتی که مهم است و در حکمران‌ها این نظرات و تصمیمات را بررسی می‌کند از حیث تقوی انسان ویژه‌ای است که از فکر جمعی استفاده می‌کند.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم، افزود: آن تصمیم یک پشتوانه‌ای دارد که پشتوانه الهی است؛ یعنی حق تصمیم‌گیری را به کسی دادند که از جانب خدای متعال داده‌می‌شود. لذا وقتی او تصمیم می‌گیرد شما یک آرامشی به‌غیر اینکه در وجودتان هست، یک قداستی هم به آن تصمیم می‌دهید. یعنی این تصمیم مقدس است، تصمیمی که مبتنی بر اراده است. تصمیم مقدس به‌معنای این نیست که خطا نمی‌کند و حتماً معصومانه است؛ تصمیمی که بی‌خطا باشد لزوماً مقدس نیست.

استاد حوزه علمیه درباره نظام مدیریت گفت: جایگاهی از مدیریت جامعه تعریف شده که این جایگاه، مدیریت راهبردی و مدیریت حرکت جامعه را بر عهده دارد. مثلاً در کارخانه مدیر بخش ریسندگی داریم، یکی دیگر مدیر بافندگی است، این‌ها خودشان تحت نظر یک مدیر کلان‌تری هستند که مدیر کل آن کارخانه است. این کارخانه‌های مختلف زیر نظر وزیری هستند که خود او زیر نظر یک مدیر کلان‌تری است که هم صنایع، کشاورزی، راه و فرهنگ را می‌بیند.

فعال رسانه با اشاره به راهبری ساختار نظام ولایت و خروجی آن، که خواستار آزادی و رفاه است، تصریح‌ کرد: کسانی که به حاکمیت شما اعتراض می‌کنند، حد وسط استدلال‌هایشان همان شعار انقلاب است. با آزادی و عدالت نقد می‌کنند. این نشان‌می‌دهد این شعارها زنده است.

وی افزود: جایی رهبر انقلاب را با همین شعارها نقد کرده‌ بودند؛ ایشان می‌گفت من با محتوای نقد شما مخالفم، ولی اصل ورود را دوست دارم. زمانی ناراحت می‌شود که کسانی سعی می‌کنند جلوی این حقیقت هویت ایمانی و معنوی و این حالت حرکت جامعه بایستند.

مهدیان ابراز کرد: جنس مسیری که باید طی شود، این است که با یک هویت پویا پیش برود؛ از این رو می‌توان گفت که مثلاً نسبت به قبل جهش پیدا کردیم. در اوج فشارهای تحریم‌های دهه هشتاد و نود جهش علمی دارم؛ یعنی انقلاب علمی پیدا کردم. من به‌لحاظ رشد در فضای پزشکی جهش دارم. یعنی مثلاً ده برابر متوسط رشد دنیا، رشد کرده‌ایم. این یک جنس کارآمدی است که در واقع به‌واسطه مدیریت راهبری و راهبردی شما بر بستر دین اتفاق می‌افتد.

فعال فرهنگی با اشاره به درگیری‌های بین‌المللی با استکبار ابراز داشت: حرکت فقط در این چهار دیواری ایران خلاصه نمی‌شود. درگیری چهل و چند ساله با نظام استکبار وجود دارد که به تعبیر خودشان سخت‌ترین دشمن ماست. در سخنان کلینتون و بلینکن و… موجود است. وقتی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در سنای آمریکا می‌گوید بعد از اینکه ما را بزنند سراغ شما می‌آیند و ایران را رأس قصه می‌داند.

نویسنده کتاب طرح کلی اندیشه مقاومت درباره شبهه تنش‌زایی از سوی ایران گفت: فضای دینی کلاً فضای تنش‌زدایی است. باید بررسی کنیم که تنش‌زایی از کجا نشئت می‌گیرد و ریشه تنش‌زایی چیست؟ یعنی اگر ایران نبود آیا در عالم تنش زایی از بین می‌رفت؟ ریشه تنش زایی به قدرت طلبی هست. این‌ها با همدیگر درگیر می‌شوند و هر کسی هم که زیر بار حرفشان نرود خوب نیستند.

وی با اشاره به مقاومت ایران بعد از تحریم‌های سنگین ابراز داشت: اینکه تا اینجا دوام آورده اسمش کارآمدی است؛ کارآمدی با شاخص انقلابی. وقتی بسنجیم معلوم می‌شود که چقدر پیشرفت کردیم و چقدر معنوی‌تر شده‌ایم و چقدر رشد کرده‌ایم. اینها محصول نظام ولایی هست.

استاد حوزه علمیه درباره چرایی این نکته که بعضی از مسئولان هنوز به مذاکره با آمریکا دلخوش هستند، گفت: این‌طور نیست که همه مردم اراده‌ای کردند و چند نفر هم مخالف وجود دارد. بعضی‌ها کاملاً موافقند که قطع کنید و جواب هم نمی‌دهد؛ به تعبیر رهبری که فرمود بروید ولی من خوشبین نیستم. خیلی‌ها هم می‌گویند چه‌بسا بشود و باید تجربه کند؛ می‌رود، تجربه می‌کند و می‌بینند که نشد. سال 92 اصلاً گام به گام که این مذاکره پیش می‌رفت جشن می‌گرفتند و عده‌ای این‌گونه سر کار بودند. این تجربه است که باید تجربه کند و ببیند طرف مقابل به این پایبند نیست.

مهدیان درباره اختلاف روایات در باب حکومت عالمان دینی گفت: فرض کنید اگر هیچ روایتی نداشته باشیم، راجع به دین چه باید گفت؟ اگر بگویید حرفی نزده، کتاب قرآن را بردارید، باء بسم الله را بخوانید، می‌گوید ولایت‌ فقیه. چرا؟ چون همه این کتاب می‌گوید که من را پیاده کن. حالا بخواهیم اجرا کنیم، چه کار کنیم؟ چه کار کنیم که ذیل اطاعت طاغوت نرود؟

وی درباره بدیهی بودن پذیرش ولایت‌ فقیه گفت: ماجرا خیلی عقلانی‌تر از این حرف‌ها است. اگر روایتی پیدا شود که بگوید ولایت و حکومت نمی‌خواهیم، معنایش تعطیلی کامل دین است که با هیکل دین نمی‌سازد.

انتهای پیام/

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

فروش ۲ هزار و ۷۰۰ نسخه «صدسال تنهایی» طی یک‌ماه


به گزارش خبرنگار مهر، رمان «صد سال تنهایی» اثر گابریل گارسیا مارکز با ترجمه بهمن فرزانه که به‌تازگی توسط انتشارات امیر کبیر به چاپ سی و ششم رسیده، به رقم فروش ۲ هزار و ۷۰۰ نسخه در ماه رسیده است.

رمان مورد اشاره به‌عنوان یکی از آثار معروف تاریخ ادبیات جهان، به روایت داستان خانواده بوئندیا در دهکده خیالی ماکوندو می‌پردازد و نمونه‌ای بارز از ادبیات رئالیسم جادویی است. «صدسال تنهایی» به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده و همچنان به‌عنوان یکی از پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین کتاب‌ها شناخته می‌شود.

ترجمه بهمن فرزانه از این‌رمان سال ۱۳۵۳ منتشر شد و چاپ جدیدش، با تغییرات و اصلاحات جزئی در متن ترجمه ارائه و نسخه‌های چاپ سی و پنجم و سی و ششم آن به‌طور همزمان با شمارگان ۲ هزار و ۳ هزار نسخه عرضه شد.



منیع: خبرگزاری مهر

قاتل نویسندگان ایرانی


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بازار نشر کودک و نوجوان ایران با وجود همه ناملایماتی که در این سال‌ها تجربه کرده، همچنان سکوی پرتاب نشر ایران در بازارهای منطقه‌ای و جهانی است. با این حال، بازار نشر کودک و نوجوان در این سال‌ها به جای اینکه بر توان و ظرفیت داخلی و بومی خود تکیه زده باشد، برای خروج از بحران‌های اقتصادی، دست به دامان آثار ترجمه شده است.

روند رو به رشد و از آن مهمتر بی‌قاعده نشر در این سال‌ها صدای فعالان عرصه نشر و فرهنگ کودک و نوجوان را درآورده و بارها نسبت به تأثیرات منفی آن بر بازیگران بازار، از ناشر گرفته تا نویسنده و مخاطب، هشدار داده‌اند. آمارهای نشر در سال‌های گذشته حکایت از روند تصاعدی انتشار این دست از آثار را دارد؛ کتاب‌هایی که در بازارهای خارجی معرفی و منتشر شده‌اند و به نوعی مسیر تبلیغ را طی کرده‌اند و از سوی دیگر، به دلیل داشتن تصویر، چاپ آنها برای ناشر مقرون به صرفه‌تر از آثار بومی است.

براساس آمار منتشر شده در آذرماه سال جاری، در حوزه کودک و نوجوان هزار و 35 عنوان تالیفی و 576 عنوان ترجمه منتشر شده است. برخی از فعالان این بازار، نبود سیاست مشخص در قبال انتشار آثار ترجمه را نتیجه وضعیت فعلی می‌دانند.

 

کارتخوان‌ها، سیاست‌گذاران بازار کتاب کودک

 

علیرضا سبحانی‌نسب، مدیر نشر جمال، در گفت‌وگو با تسنیم، با اشاره به شرایط بازار کتاب کودک، آن را بدون نقشه راه توصیف کرد و گفت: در فضای کتاب کودک چندین نابسامانی وجود دارد، یکی اینکه از نظر برنامه‌ریزی هیچ مهندسی برای تولید محتوا به صورت کلان در این بازار وجود ندارد؛ یعنی نقشه راه وجود ندارد که ما براساس آن به این نتیجه برسیم که جامعه ما چه نیازی دارد و حاکمیت قرار است برای کدامیک از این نیازها هدایت، نظارت و حمایت داشته باشد.

او انتشار آثار غیرمناسب برای کودکان و نوجوانان را نتیجه نداشتن همین برنامه راه دانست و «عدم بازدارندگی» را دومین مشکل بازار کتاب کودک و نوجوان معرفی کرد و افزود: چون چنین نقشه راهی نداریم، سیاست بازدارنگی برای آثار مخرب هم نداریم؛ لذا در میان کتاب‌هایی که به صورت ترجمه برای کودک و نوجوان چاپ می‌شوند- متاسفانه همه آنها مجوز ارشاد را هم دارند- کتاب‌های بسیاری داریم که ضد اخلاق و ضد فرهنگ عمومی جامعه‌اند.

این فعال صنعت نشر اضافه کرد: در نتیجه فقدان دو امر نبود نقشه راه و عدم بازدارندگی، مراکز پخش نیز چندان به حوزه نشر کودک و نوجوان ورود نمی‌کنند و این بازار از بی‌توجهی به مسئله توزیع رنج می‌برد. ما حتی مرکز پخش تخصصی کتاب کودک و نوجوان نداریم؛ این در حالی است که ارشاد باید از بخش خصوصی حمایت می‌کرد و مجموعه‌ای برای این امر به وجود می‌آورد؛ مرکزی یا مجموعه‌ای که در آن 20 یا 30 هزار کتاب کودک نگهداری و عرضه می‌شود و کتابفروشی‌ها یقین کنند که می‌توانند از این مجموعه انتخاب‌های خوبی داشته باشند.

براساس آمار نشر، میانگین قیمت کتاب کودک و نوجوان در آذرماه سال جاری به 91 هزار تومان رسیده که حکایت از 21 درصد رشد دارد. این افزایش قیمت بر میزان خرید خانواده‌ها تأثیر منفی گذاشته است. سبحانی‌نسب با تأکید بر اینکه در چنین شرایطی اولین چیزی که حذف می‌شود، کتاب کودک است؛ گفت: کتاب زودتر از چیپس و پفک از سبد خانواده‌ها حذف می‌شود؛ علی‌رغم اینکه این اقلام برای جسم فرزندانمان مضر هستند.

او بازار کتاب کوددک را «شکننده» توصیف و اضافه کرد: در چنین شرایطی گاه ناشری با یک اقدام از نظر اقتصادی برد می‌کند و ناشری یا نویسنده‌ای مجبور است در سکوتی عمیق فرو رود. با توجه به این شرایط است که کمتر ناشری حاضر است در حوزه کودک و نوجوان سرمایه‌گذاری کند. به عنوان نمونه به افزایش قیمت تصویرگری‌ها از ابتدای سال تاکنون نگاه کنید. در چنین شرایطی تصویرگران عمدتاً برای ناشران خارجی کار می‌کنند، جذب بازار خارج می‌شوند و ناشر هم مجبور است به سمت چاپ آثار ترجمه حرکت کند.

او با بیان اینکه نابسامانی بازار ترجمه دو پیامد منفی برای نشر کشور به همراه داشته است، گفت: ورود ترجمه‌های ضعیف که منجر به تغییر ذائقه‌ها شده از یک سو، عدم توانایی ناشر بومی‌کار در بازار رقابت با کتاب‌های خارجی از سوی دیگر از پیامدهای افزایش کتاب‌های ترجمه در سال‌های اخیر بوده است.

 او با بیان اینکه «ناشرانی که ترجمه می‌کنند، به سرعت از نظر اقتصادی رشد می‌کنند»، یادآور شد: می‌توانیم بگوییم که ترجمه امروزه قاتل نویسندگان و ناشران بومی‌کار شده است. ما در این سال‌ها سوگواری‌های زیادی برای نویسندگان داشته‌ایم. نه اینکه از دنیا رفته باشند، آنهایی که دیگر نمی‌نویسند و کسی هم سراغشان را نمی‌گیرد. نویسندگانی که روزگاری بهترین کتاب‌ها را می‌نوشتند اما امروز متروک شده و به خاطر وضعیت پیش آمده دست از کار کشیده‌اند.

سبحانی‌نسب با تأکید بر اینکه «خطرات جدی صنعت نشر کودک و نوجوان ما را تهدید می‌کند که باید برای آن چاره‌ای اندیشید»، اضافه کرد: نشر کودک و نوجوان در چنین شرایطی به کار خود ادامه می‌دهد و آمار نیز نشان می‌دهد که ایستا نیست و با همه سختی‌ها، پویاست، اما مانند هر بخشی، ضایعاتی هم دارد.   

او با اشاره به تغییر مدیریت‌های پی در پی در میان مسئولان، این امر را به ضرر اهالی فرهنگ دانست و بر سیاستگذاری در حوزه نشر تأکید کرد. این فعال عرصه نشر با بیان اینکه «آنقدر کوته‌بینی‌ها زیاد است که ابایی ندارم که بگویم در این زمینه دارد خیانت صورت می‌گیرد و جریان نفوذ دیده می‌شود»، یادآور شد: امیدواریم با چاره‌اندیشی در این زمینه و به مدد الهی مشکلات عرصه نشر کودک و نوجوان نیز کمرنگ‌تر شود.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

درخواستی فراتر از خود؛ خدایا، برادرم هارون!


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: در ادامه پرونده «موسی داستان بزرگ» (داستان حضرت موسی بر اساس آیات قرآن کریم و ادبیات فارسی)، پس از ماجراهای تولد و به آب افکنده شدن و باز رسیدن به آغوش مادر و رشد او در بارگاه فرعون، و فرارش از مصر و سال‌های زندگی در مدین و بازگشت به مصر و دیدن درخت مشتعل و شنیدن صدای پروردگار و برگزیده شدن به پیامبری، در قسمت هشتم به درخواست او از خداوند برای اجازه و اهمیت همراهی برادرش هارون در مسیر دعوت فرعون به یکتاپرستی می‌رسیم.

لذت برآورده شدن خواسته‌ها و احساس امنیت در لحظه سرگشتگی و ترس و حیرانی میان بیابان تاریک و دامنه کوه، بعد از تجربه دو معجزه سهمگین و شنیدن صدای خداوند از میان شعله‌های درخت سبز برای موسی قابل وصف نیست. وقتی خداوند فرمود: آنچه خواستی به تو دادم.

موسی چه خواسته بود؟ نخست سینه‌ای گشاده برای درک عظمت آنچه بر دوش او گذاشته شده و تحمل سختی‌های این مسیر. سپس آسان شدن کارش، می‌داند در این راه قطعاً مشکلاتی خواهد بود که حل آنها از عهده توان و قدرت او خارج است. پس درخواست می‌کند خداوند از آنجا که خود می‌داند کار را برایش آسان کند. بعد از آن باز کردن گره از زبانش، برای آنچه باید ابلاغ کند زبانی گویا و روان و تأثیرگذار می‌خواهد تا سخنانش را بشنوند و بفهمند. تا اینجا هرآنچه خواست مربوط به شخص خودش بود. اما از این به بعد آنچه می‌خواهد فراتر از خودش است. پس همراهی برادرش هارون را از خدا درخواست می‌کند: و برادرم هارون از من زبان‌آورتر است، او را با من به دستیاری بفرست.

فرعون برای یادآوری حضور خود به مردم در سراسر سرزمین تحت حکمرانیش تصاویر و مجسمه‌های بزرگی از خود قرار داده بود که مردم می‌بایست در مقابل آنها _که نشانه‌ها و نمادهای طاغوت مصر بودند_ کرنش کنند و هدایایی تقدیم کنند؛ این حرکت در آن زمان به این دلیل بود که مردم عادی هیچگاه دربار فرعون را تجربه نمی‌کردند و بزرگی و جلال و شکوه آن را نمی‌دیدند، ولی باید همیشه یادشان می‌ماند که زندگی شأن زیر سایه وجود پادشاه مصر تعریف شده است خداوند در آیه ۳۵ سوره قصص به او مژده برآوردن خواسته‌اش را می‌دهد: قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجعَلُ لَکُمَا سُلطَناً فَلَا یَصِلُونَ إِلَیکُمَا بَِایَتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ ٱتَّبَعَکُمَا ٱلغَلِبُونَ، گفت: تو را به برادرت قویدست خواهیم کرد و برایتان حجتی قرار می‌دهیم. به سبب نشانه‌هایی که شما را داده‌ایم، به شما دست نخواهند یافت. شما و پیروانتان پیروز خواهید بود.

اهمیت بلاغت و پذیرش

موسی پیامبر شده است، به لحاظ جسمانی مردی قدرتمند و از نظر شخصیتی صریح و قاطع است، اما می‌داند برای انجام مأموریتش نیاز به کسی دارد که هم در جامعه مقصد پذیرفته باشد، هم سخن گفتنش تاثیرگذارتر باشد و از همه مهمتر قابل اعتماد و به خود او نزدیک باشد. چه کسی بهتر از برادر بزرگترش هارون؟ پس به همین صراحت از خداوند می‌خواهد که او را یاورش قرار بدهد. پیداست که او تا اینجا همراه خوبی برای موسی بوده است، چرا که اولین درخواست غیر شخصیش تاکید بر حضور و همراهی و پشتیبانی از طرف اوست. عجیب نیست اگر هارون نیز در مسیر بازگشت از مدین همراه او باشد، به این معنی باید پذیرفت که در سالهای زندگی موسی پس از فرار به مدین با خانواده خود در مصر تماس داشته و به نحوی همراهی و حضور آنها او را حمایت کرده است؛ به ویژه که او با دختر شعیب پیامبر (ع) ازدواج کرده و بنی‌اسرائیل به عنوان قومی یکتاپرست در مصر تحت ستم هستند.

از سوی دیگر این درخواست موسی -بخصوص تاکید او بر تنگ شدن سینه‌اش و سخنور نبودن خود- و اصرار بر دادن این مسئولیت به هارون نشان می‌دهد که هارون فردی پذیرفته شده در میان مردم و قوی در سخنرانی، دارای نفوذ کلام و قدرت اقناع است.

هارون برای موسی چه می‌کند؟

آنطور که در گفتگوهای موسی با خداوند می‌بینیم هارون سخنگوی موسی است، یعنی با اینکه این موسی است که پیامبر است و خداوند به او وحی می‌رساند، اما برای دعوت فرعون سرکش به یکتاپرستی سخنوری هارون مؤثرتر و کاربردی‌تر است. هارون تصدیق کننده سخنان اوست، پشتوانه‌ای برای دلگرمی موسی. از سوی دیگر می‌دانیم که موسی در تعامل با بنی اسرائیل نیز بسیار از هارون کمک می‌گیرد، و حتی وقت رفتن به میقات قوم خود را به او می‌سپارد و موقع بازگشت و بعد از گوساله پرست شدن آنها او را به شدت بازخواست می‌کند.

از طرف دیگر، دعوت موسی کاری بزرگ است. شکستن هیمنه فرعون در مصر، آن هم از سوی کسی که در کاخ او بزرگ شده است کار کوچکی نیست. فرعون برای یادآوری حضور خود به مردم در سراسر سرزمین تحت حکمرانیش تصاویر و مجسمه‌های بزرگی از خود قرار داده بود که مردم می‌بایست در مقابل آنها _که نشانه‌ها و نمادهای طاغوت مصر بودند_ کرنش کنند و هدایایی تقدیم کنند؛ این حرکت در آن زمان به این دلیل بود که مردم عادی هیچگاه دربار فرعون را تجربه نمی‌کردند و بزرگی و جلال و شکوه آن را نمی‌دیدند، ولی باید همیشه یادشان می‌ماند که زندگی شأن زیر سایه وجود پادشاه مصر تعریف شده است.

در چنین شرایطی که فرعون خود را خدای مردم مصر معرفی کرده بود، موسی _پسری از قوم تحت ستم یعنی بنی اسرائیل که در دربار همان فرعون بزرگ شده_ باید می‌رفت و او را به فروتنی و پرستش خدای یکتا فرامیخواند! این حرکت دو نوع مقابله را پدید می‌آورد، یکی از طرف خود فرعون و یکی از طرف جامعه و مردم مصر، که سال‌ها با این تصویر خوگرفته و باورها و مناسکشان را با آن ترتیب داده و تنظیم کرده بودند. با در نظر گرفتن همه این موارد، درخواست موسی از خدا برای یاری و همراهی هارون می‌توانست پشتوانه‌ای برای او باشد و به مردم نشان دهد که این جوان حداقل یک نفر را دارد که همراهیش کند و به سخنانش باور داشته باشد.

خطاب الهی به دو برادر

به این ترتیب با پذیرش این درخواست موسی (ع) است که خداوند در آیه‌های بعدی هر دوی آنها را مورد خطاب قرار می‌دهد، در متن آیه نیز از فعل تثنیه استفاده می‌شود. ضمناً تاکید می‌کند که به هر دوی شما تسلطی می‌دهیم که آنها نتوانند بر شما چیره شوند (سوره قصص آیه ۳۵)، و از رحمت خود به هارون نیز مقام پیامبری داده است. (سوره مریم، آیه ۵۳) اهمیت سخنوری در ابلاغ پیام رسالت وقتی آشکارتر می‌شود که در هنگام حضور در برابر فرعون برای آشکار کردن دعوتِ خود هردو می‌روند و فرعون از خدایشان می‌پرسد، و بعد برای تحقیر موسی از بزرگان دربار می‌پرسد: آیا این طور نیست که من از این مرد خوار و بی مقدار که نمی‌تواند روشن و گویا سخن گوید، بهترم؟ (سوره زخرف، آیه ۵۲)

درباره گرفتگی زبان موسی و زبان‌آور بودن هارون روایت‌های متعددی گفته شده است که اشاره به آسیب زبانی موسی در کودکی می‌کند. اما روایت دیگری، حکایت از تسلط هارون بر زبان قبطیان (زبان مردم مصر و فرعون) و فن سخنوری دارد. به این ترتیب همراهی هارون برای موسی در دربار فرعون و دعوت او و بزرگان مصر به یکتاپرستی معنای دیگری می‌گیرد، چرا که این ابلاغ باید به روشنی و وضوح برای مصریان صورت بگیرد تا شک و تردیدی باقی نماند، چنانچه معجزات داده شده به موسی نیز در همین راستاست و همراهی هارون از جوانب گوناگون برای موسی پشتوانه و دلگرمی در روبرو شدن با فرعون و اشراف مصر است.



منیع: خبرگزاری مهر

«بازگشت به رام‌الله» به چاپ دوم رسید


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «بازگشت به رام‌الله» نوشته مرید برغوثی شاعر فلسطینی با ترجمه هاجر زمانی به‌تازگی توسط انتشارات کتابستان معرفت به چاپ دوم رسیده است. این‌کتاب، تاکنون یکی از تجربه‌های نوشتن تجربیات گروه‌های مختلف فلسطینی بوده است.

این‌رمان به دلایل سیاسیِ جدایی مرید برغوثی و همسرش از یکدیگر و هم به اوضاع غربت و تبعیدِ شاعر از کرانه باختری در سال ۱۹۶۶ و شرایط بازگشت به آن بعد از سی سال اشاره می‌کند. این کتاب در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. پس از استقبال جهان عرب از این اثر، کتاب جایزه ادبی «نجیب محفوظ» را از طرف دانشگاه آمریکایی قاهره دریافت کرد. ازاین‌رو، می‌توان این کتاب را رویداد ادبی مهمی تلقی کرد.

ادوارد سعید در نیویورک و در آوریل و اوت سال ۲۰۰۰ درباره این کتاب اینگونه نوشت:

مرید برغوثی، به‌شکلی شفاف و دقیق، گرداب احساسات و افکاری را که در چنین مواقعی بر انسان حاکم می‌شود، به تصویر کشیده است. به‌هرحال فلسطین مکانی معمولی نیست؛ بلکه عمیقاً در دل تمام تاریخ‌های شناخته‌شده و میراث ادیان توحیدی جای دارد و شاهد جنگ‌ها و شکل‌گیری و فروپاشی تمدن‌های مختلف بوده است.

چاپ دوم ترجمه این کتاب با ۲۲۰ صفحه و قیمت ۲۱۰ هزار تومان عرضه شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

شعر فارسی در کشور افغانستان در معرض تهدید نابودی است


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ جلسه هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر با حضور محسن جوادی؛ سرپرست معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ابراهیم حیدری؛ مدیر عامل خانه کتاب و ادبیات ایران، حامد محقق؛ معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران، فریبا یوسفی دبیر علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر و اعضای هیات علمی این جشنواره برگزار شد. 

حامد محقق در این جلسه گفت: در حال برگزاری جشنواره‌ای  هستیم که به نوعی اختتامیه‌اش، آغاز دوره بعدی است. معاونت شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران، دبیرخانه دائمی جشنواره شعر فجر است و همه فعالیت‌های شعری این معاونت در طول سال همان روند دبیرخانه جشنواره تلقی می‌شود. به همین تناسب دبیرخانه فعالیت‌های خود را با برگزاری دوره‌های آموزشی، حضور شاعران در استان‌های مختلف، برگزاری شب شعرها و… به صورت مستمر ادامه می‌دهد. 

وی افزود: در این دوره از 709 ناشر، کتاب به دبیرخانه جشنواره شعر فجر رسید که در مجموع 2 هزار و 176 اثر را شامل می‌شود. دبیرخانه نیز به صورت مجزا، از مهرماه جمع آوری آثار را از مخزن خانه کتاب و ادبیات ایران شروع کرد. علاوه بر دسترسی به مخزن کتاب‌های خانه کتاب و ادبیات ایران، طی فراخوانی از 5 آذر تا 10 دی نیز پذیرای آثار ناشران در حوزه شعر بودیم.

محقق درباره تفکیک‌بندی نهایی آثار رسیده به دبیرخانه این جشنواره گفت: در حوزه شعر کلاسیک هزار و 35 اثر، در حوزه  شعر نو 855 اثر، در حوزه درباره شعر 210 اثر و در حوزه شعر محاوره 76 اثر جمع آوری شد که جمع آن به 2 هزار و 176 اثر رسید.

تعداد آثار نسبت به سال گذشته 53 عنوان کاهش داشته است. در حوزه شعر محاوره و کلاسیک شاهد افزایش تولید اثر بودیم و در حوزه شعر نو و درباره شعر با آمار کاهشی روبه‌رو بودیم که علت‌ آن بعد از رویداد قابل بررسی و پژوهش است. در این دوره 47درصد آثار به شعر کلاسیک تعلق دارد، 39 درصد شعر نو و 3 درصد شعر محاوره است.

هیات علمی نوزدهمین جشنواره شعر فجر، جمعی متشکل از همه ایران است

ابراهیم حیدری؛ مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران نیز در این نشست با تاکید بر اینکه شاهد زحمات شبانه‌روزی دبیرخانه جشنواره بین‌المللی شعر فجر بوده است، گفت: استقبال خوبی از این دوره جشنواره شده است و در این مدت هم دبیرخانه گفت‌وگوهای خوبی با بخش‌های مختلف داشته است. با مشورت‌های مختلفی که انجام شد، سعی کردیم اعضای هیات‌ علمی این جشنواره که از برجستگان شعر معاصر و از سراسر کشور هستند، از نظر اقلیمی، فکری، قشری و جنسیتی متنوع باشند و در نهایت خود این جمع یک ایران است. این انتظار از دولت می‌رفت که چنین جمعی را که یک ایران کوچک است، گرد آورد تا برآیند آن انتخاب و برگزیدن بهترین آثار شود.

حیدری اضافه کرد: این جشنواره کار خود را خیلی پیش‌تر آغاز کرده است و با طی کردن سلسه مراتب‌های مختلف از معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به معاونت شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران رسیده است و در ادوار مختلف برنامه‌های متنوع و گسترده‌ای را در استان‌ها و شهرستان‌های مختلف برگزار کرده است و بعد به سطح بین‌المللی رسید و در این بخش یا شعرا و ادبای دیگر کشورها به ایران می‌آمدند و یا شعرای ایران در دیگر کشورها حضور پیدا می‌کردند. ما با همان نگاه سعی کردیم در این دوره  هم همان نشست‌ها را داشته باشیم و هم مسئله آموزش را جدی بگیریم.

وی همچنین با اشاره به این نکته که باید مسئله آموزش را برای همه اقشار و نواحی جدی گرفت، گفت: امیدواریم که در این دوره یک ماهه، بتوانیم فضای شعر پویایی را با کمک رسانه‌ها ایجاد کنیم، فضایی که محفل‌های فرهنگی سراسر کشور تحت تاثیر قرار دهد. در پایان این دوره، حتما روند برگزاری این جشنواره را به نقد و بررسی خواهیم نشست تا با آسیب‌شناسی از نقاط ضعف و ابقای نقاط قوت به باز تعریف دیگری برسیم و این برنامه را در سال‌های آتی با رویکرد جدیدی برگزار کنیم.

شعر هویت تمدن ایرانی است

محسن جوادی نیز در این نشست گفت: جشنواره بین‌المللی شعر فجر به عنوان یکی از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگی کشور، در حوزه کاری ماست، چرا که شعر هویت تمدن ایرانی است و هیچ جا مثل ایران شعر با این تنوع و نقش‌بندی و ماندگاری در خانه‌های مردم حضور ندارد. نشان این امر همان کتاب حافظ و سعدی است که در هر خانه ایرانی یافت می‌شود. 

وی افزود: شعر در فرهنگ ایرانی فارغ از اینکه منتقل‌کننده مضمون هدایت‌گری باشد، در کاستن آلام و آرامش‌بخشی و رشد معنوی مردم بسیار موثر است و به همین دلیل نباید از جنبه زیباشناسانه شعر غافل بود. شعر می‌تواند علقه‌های وطنی را حفظ کند و برای کسانی که مهاجرت کرده‌اند، علقه‌ها را احیا کند. به همین دلیل خانه کتاب و ادبیات ایران وظیفه سختی را بر عهده دارد و البته که باید بخش ادبیات را جدی‌تر بگیرد.

جوادی ادامه داد: خوشحالیم که در این دوره از جشنواره بزرگان و پیشکسوتان خوب و شناخته‌شده‌ای را در کنار خود داریم، همچنین تشکر دارم از خانم فریبا یوسفی که  دبیری این رویداد را قبول زحمت کردند. 

سرپرست معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه با اشاره به اینکه این برنامه به دلیل اتفاقات و تغییرات، با اختلال در زمان‌بندی شروع شد، عنوان کرد: البته بسیاری از مقدمات این برنامه خیلی پیش‌تر آغاز شده بود و با وجود همت و اشتیاقی که در برگزارکنندگان این دوره می‌بینم، چشم‌مان به آینده روشن است و مطمئنم رویداد پیش‌رو در راه اندازی یک جریان ادبی و ترویج شعر موثر خواهد بود. 

وی در پایان گفت: به نظر می‌توان درباره مکان برگزاری جشنواره ایده‌های نویی داشت، بنده از مکانی غیر از تهران، در جهت عدالت فرهنگی استقبال می‌کنم همچنین از پیشنهادات و طرح‌های مستند و علمی ارائه شده، استقبال و مقدمات اجرایی را فراهم خواهیم کرد. 

فریبا یوسفی نیز در این نشست با تشکر از اعتماد مسئولان در انتخاب او به دبیری این رویداد فرهنگی بزرگ گفت: از این اعتماد به من که کوچکترین عضو در حوزه شعر هستم، سپاسگزارم و امیدوارم بزرگترین رویداد شعر در کشور را به سلامت به مقصد برسانیم تا یکی از بهترین جشنواره‌های شعر فجر را شاهد باشیم. 

وی افزود: از روز اول به دنبال این بودم که چگونه می‌توان خدمت شایسته‌ای به شعر داشت، خدمتی که  رضایت خداوند هم در آن مشهود باشد. این میان به قول‌ها و پیمان‌ها خوش‌بین هستم و امیدوارم در بخش‌های اصلی و جنبی اتفاق متفاوتی رقم بخورد و به سمتی حرکت کنیم که کار بهتر مورد انتظار، برآورده شود.

دبیر علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر ادامه داد: با اینکه زمان کمی در اختیار داریم اما من قائل به این هستم که همیشه در زمان بندی‌های بسته و محدود اتفاقات بهتری رقم می‌خورد.

جشنواره با تعدد مرجع داوری، اعتماد ساز و جریان ساز خواهد شد

زکریا اخلاقی در این نشست با اشاره به اهمیت جشنواره بین‌المللی شعر فجر گفت: آثار زیادی در این رویداد مورد داوری قرار می‌گیرند و این مسئله مسئولیت ما را در حسن انجام کار سخت می‌کند. انتخاب یک کتاب از بین دو هزار کتاب و کنار گذاشتن این حجم از کتاب‌ها و آثار سخت است.

وی در ادامه با اشاره به جشنواره فیلم فجر که در هر بخش چندین برگزیده دارد، عنوان کرد: ما نیز همچون دیگر جشنواره‌های ملی، باید تعداد برگزیده بیشتری داشته باشیم و این رویکرد به رونق جشنواره و ایجاد ذوق‌ در شاعران کمک می‌کند. اثر برگزیده جشنواره می‌تواند همان کتاب سال نباشد و در آن بخش می‌توانیم برگزیده و جایزه دیگری داشته باشیم. 

اسماعیل امینی نیز در این نشست گفت: این جشنواره همچون هر سال برگزار می‌شود و می‌گذرد، اما باید توجه کرد که سالیان بعد انتخاب ما داوری خواهد شد و این کارنامه از ما در تاریخ به جا می‌ماند.

وی با تاکید بر اینکه اشعار تثبیت شده و چاپ شده را در داوری بیاوریم، ادامه داد: جشنواره بین‌المللی شعر فجر، یک رویداد ملی است نه جشنواره‌ای برای حکومت! و حاکمیت تنها مجری و متولی برگزاری این رویداد است. 

امینی با اشاره به این نکته که جشنواره شعر فجر برگرفته از فرهنگ مردم است، گفت: معتقدم که این جشنواره باید چندین مرجع داوری داشته باشد. مثلا انتخاب برگزیده از منظر اساتید ادبیات دانشگاهی، منتقدان برجسته ادبی، ناشران و… به این صورت اگر جشنواره چندین مرجع داوری داشته باشد برای مخاطبان اعتماد ساز و جریان‌ساز خواهد شد و موضوع ملی بودن آن تجلی بیشتری پیدا خواهد کرد و فعالان حوزه ادبیات، احساس تعلق بیشتری نسبت به این رویداد خواهند داشت.

شعر فارسی در کشور افغانستان در معرض تهدید نابودی است

در بخش دیگری از این نشست ابوطالب مظفری که به صورت مجازی در جلسه حضور داشت، گفت: حتی اگر یکی از پیشنهادات ویژه در این دوره عملی شود، خودش یک گام  رو به جلو است و حداقل به یک بخش جامه عمل پوشانده‌ایم. توجه به بخش بین‌الملل و اشعار دیگر کشورهای فارسی زبان به ارتقای جایگاه زبان فارسی کمک می‌کند. 

وی افزود: هم‌اکنون زبان و شعر فارسی در کشور افغانستان در معرض تهدید نابودی است. اگر به جنبه بین‌المللی شعر و همچنین به برنامه کنگره‌های شعر در حوزه شعر افغانستان توجه شود، در مسیر ارتقاء شعر فارسی گام مهمی برداشته‌ایم. 

وحید عیدگاه طرقبه‌ای نیز گفت: داوری‌ ما بعد‌ها داوری می‌شود و اگر نگاه ما جامع و بدون سویه باشد و به همه شاعران و آثار فرصت برابر دهیم، شأن جشنواره ارتقا پیدا خواهد کرد و به عنوان جشنواره‌ای بی طرف، معرفی خواهد شد.

وی ادامه داد: به نظرم همت ما بر این باشد که بهترین کتاب شعر را جدا از اینکه در چه قالبی است، انتخاب کنیم در شعر ارزش کیفی مطرح است، نه ژانر و قالب آن.

لزوم تمرکززدایی از جشنواره شعر فجر 

عالیه مهرابی در این نشست با اشاره به خوشحالی خود از اینکه دبیری این دوره از جشنواره را یکی از بانوان شاعر برعهده دارد، گفت: من این اتفاق را به فال نیک می‌گیرم و حتم دارم اتفاقات ویژه‌ای در این دوره رقم خواهد خورد. لازم است در تعداد برگزیده‌های جشنواره تجدید نظر شود. تعدد اشعار نو، کلاسیک و… زیاد است و لزوم این امر احساس می‌شود. 

وی با پیشنهاد ویژه برگزاری پیش‌نشست‌ها به تمرکززدایی در جشنواره شعر فجر تاکید کرد و گفت: اگر در هر استان یک پیش‌نشست ادبی برگزار شود، قطعا به جریان‌سازی موثری در جشنواره شعر فجر منتهی خواهد شد. 

مهرابی در پایان سخنان خود درباره ایجاد حوزه‌های شعری مختلف در سایر استان‌ها، شعر جوان و… که می‌توانند پیش رویداد شعر فجر باشند تاکید و از پیشنهادهایی چون بخش بین‌الملل و سایر پیشنهاداتی که قابلیت عملی شدن دارند، استقبال کرد. 
 
قربان ولیئی نیز در این نشست گفت: زمان کمی در اختیار داریم و در این شرایط جای نظرات استراتژیک و غیرقابل اجرا برای این دوره نیست.

وی با تاکید بر اینکه از پیشنهاد تفکیک و تعدد برگزیده استقبال می‌کند، اضافه کرد: اما باید تفکیکی معنا‌دار و پرورش یافته را جایگزین کنیم، مانند ایجاد بخش‌هایی برای شاعران که اشعار نوآورانه و یا جریان‌ساز دارند، مثل جریان‌سازی که اشعار احمد عزیزی با مثنوی داشت و یا بخش احیای سنت‌های کلاسیک در شعر فارسی، بخش شعر آینده و چند رسانه‌ای و… به این شکل می‌شود با ورود به حوزه محتوا در شعر به مفاهیم بدیعی رسید. اما این آیتم‌ها باید خوب پرورش داده شود تا به‌صورت هدفمند جشنواره را برگزار کنیم. 

وی در پایان سخن خود بر احیای بخش بین‌الملل و اشعار کشورهای فارسی مانند هند، تاجیکستان و افغانستان تاکید کرد. 

میلاد عرفان‌پور نیز در این نشست گفت: باید رویداد مهم جشنواره بین‌المللی شعر فجر در جهت زیست بوم فرهنگی و اسلامی باشد. این جشنواره پرچم رویدادهای ادبی شعری در کشور است. 

در پایان این جلسه پوستر نوزدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر که اثر مسعود نجابتی است رونمایی و سپس احکام هیئت علمی به آنها داده شد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

یارانه خرید کتاب ۲۵ درصدی ویژه دهه فجر برای هر ایرانی


به گزارش خبرگزاری مهر، ابراهیم حیدری مدیرعامل مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران گفت: در راستای توزیع عادلانه یارانه فرهنگی، ترویج کتابخوانی و توجه ویژه به کتابفروشی‌ها به عنوان آخرین حلقه زنجیره نشر؛ به مناسبت چهل و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از ۱۲ تا ۲۲ بهمن طرح ویژه فروش حضوری و مجازی کتابفروشی‌ها با اختصاص یارانه جدید خرید کتاب به همه ایرانیان اجرا می‌شود.

وی افزود: در این طرح ویژه برای هر ایرانی تا سقف یک میلیون تومان خرید، ۲۵ درصد یارانه کتاب اختصاص یافته است که همزمان هم به صورت حضوری از کتابفروشی‌های عضو طرح و هم به صورت غیرحضوری از طریق تارنمای اینترنتی بازار کتاب به نشانی Bazarketab.ir قابل استفاده است.

مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در ادامه با اشاره به این نکته که این یارانه شامل همه ایرانیان خواهد شد، گفت: یارانه این طرح علاوه بر یارانه‌های قبلی است و افرادی که تاکنون یارانه‌های سالانه و مناسبتی خود را مصرف کرده‌اند نیز می‌توانند از یارانه این طرح بهره‌مند شوند. هزینه ارسال کتاب‌ها برای خریداران و کتابفروشان در این طرح رایگان است.

حیدری در پایان گفت: تمام کتابفروشی‌های سراسر کشور می‌توانند در این طرح شرکت کنند. از آنجا که برای فروش در هر دو شکل حضوری و مجازی لازم است کتابفروشان عضو سامانه بازار کتاب باشند، آن دسته از کتابفروشی‌هایی که تاکنون عضو این سامانه نبوده‌اند می‌توانند از طریق نشانی v.bazarketab.ir در سامانه ثبت نام کنند؛ و سپس در پنل کاربری خود از طریق منوی «طرح‌های فروش / طرح فروش دهه فجر ۱۴۰۳» نیز ثبت نام کنند. اما کتابفروشی‌های عضو سامانه تنها کافیست تنها مرحله دوم را انجام دهند.



منیع: خبرگزاری مهر

نظر مردم کرواسی درباره حضور تاریخی‌شان در تخت‌جمشید؛ تجربه تدریس فارسی در صربستان، استرالیا و کانادا


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: محمود فتوحی رودمعجنی، متولد خراسان است. رودمعجن، روستایی در ۴۸ کیلومتری تربت حیدریه. آن‌طور که خودش می‌گوید طی ۵۵ سال زندگی، دوره پیش از چراغ برق تا امروز را دیده که دوره دیجیتال و عصر ارتباطات است.

این‌استاد ادبیات، تحصیلات خود را در زادگاهش شروع کرد و در ۱۱ سالگی برای ادامه تحصیل به تربت حیدریه و بعدها به تهران رفت. کارشناسی را در دانشگاه تربیت معلم (خوارزمی) و کارشناسی ارشد و دکتری را در دانشگاه تهران خواند و بعدتر برای تدریس زبان فارسی به شهرهای زیادی سفر کرد. فتوحی کتاب‌های زیادی در زمینه ادبیات فارسی دارد که برخی از آن‌ها به‌عنوان منابع دانشگاهی در نظر گرفته می‌شوند. او همچنین برای چند دوره به‌عنوان مدرس زبان فارسی به کشورهای مختلف مامور شده است.

در فرصتی که برای گپ و گفت با این‌پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی دست داد، به گفتگو درباره کتاب‌هایش و همچنین تجربه آموزش زبان فارسی به مردم دیگر کشورها پرداختیم.

در ادامه مشروح اولین‌قسمت گفتگو با فتوحی را می‌خوانیم؛

* آقای فتوحی از کتاب‌های شما شروع کنیم. اولین کتابتان چه سالی منتشر شد؟

اولین کتاب من هم‌سن دخترم است، سال ۱۳۷۷ بود اولین کتاب. با یکی از همکارانم جزوه‌ای برای تدریس فارسی عمومی تدوین و چاپ کردیم، با استقبال همراه شد و تا الان ۱۱۴ نوبت چاپ شده. دو سال بعد کتاب دومم را با نام نقد خیال منتشر کردم که رساله دکتری‌ام بود. پنج سال پس از دفاع با دستکاری اندکی منتشر شد و برگزیدۀ تشویقی کتاب سال شد.

* و بعد چه کتابی؟

یک کتابچۀ ۱۲۰ صفحه‌ای با عنوان نظریه تاریخ ادبیات در سال ۱۳۸۲ بود منتشر شد. پنج سال بعد با یک بازنگری اساسی آن را در ۴۰۰ صفحه منتشر کردم، با عنوان نظریه تاریخ ادبیات با بررسی انتقادی تاریخ ادبیات‌نگاری در ایران.

* این کتاب هم مثل آن کتاب فارسی عمومی استفاده دانشگاهی داشت؟

بله، این کتاب هم برای مخاطب دانشگاهی است؛ البته تخصصی‌تراست. بیشتر به کار متخصصان و پژوهشگران تاریخ ادبیات می‌آید.

* بلاغت تصویر کتاب مورد علاقه خود من است، داستان آن چه بود؟

بلاغت تصویر سال ۱۳۸۶ منتشر شد، این کتاب در واقع پاسخی بود به پرسشی که در بارۀ بلاغت شعر برایم پیش آمد. نظریه‌های بلاغی سنتی ما تا شعر قرن هفتم کارآیی دارد؛ برای برخی تمهیدات و شگردهای صناعی در ادبیات عرفانی هم کارآمد نیست. روزی در کلاس حین تدریس، دانشجویی مصرعی از سهراب سپهری را طرح کرد: «صورتش مثل یک تکه تعطیل عهد دبستان سپید است»، توضیحات من با روش‌های بلاغت سنتی قانع کننده نبود. دانشجویان گفتند چه‌کار باید بکنیم؟ گفتم بلاغت جدیدی لازم است. تجربه‌های عرفانی سنایی و مولوی و تخیلات سبک هندی و اشعار معاصر، با الگوها و أصول بلاغت سنتی قابل تحلیل نیست. همانجا جرقه‌ای در ذهنم زده شد و کار کتاب بلاغت تصویر آغاز شد.

با همه کاستی‌هایی که کتاب دارد اما با اقبال نسبی همراه بوده است. مدتی در آن بازنگری می‌کردم، اما از انتشار ویراست جدید منصرف شدم. مطالبش حدود بیست سال پیش نوشته شده و به همان زمان تعلق دارد.

* این کلاس کدام دانشگاه بود؟

دانشگاه تربیت مدرس، دوره دکتری بود. کلاس دانشجویان خارجی. اتفاقاً همان روزی بود که اتفاقات کوی دانشگاه رخ داد در سال ۱۳۷۸. همان روزها شروع کردم به این جستجوها و نتیجه شد کتاب بلاغت تصویر.

*پس کتاب بلاغت تصویر در واقع حاصل سوال یکی از دانشجوهای غیر ایرانی است که درباره بلاغت شعر سهراب پرسیده.

بله، البته آن دانشجو عرب زبان بود و بلاغت عربی را خوب می‌دانست.

نظر مردم کرواسی درباره حضور تاریخی‌شان در تخت‌جمشید؛ تجربه تدریس فارسی در صربستان، استرالیا و کانادا

* از تجربه تدریس به دانشجوهای غیر ایرانی بگویید. برداشت‌شان از زبان فارسی و مواجه‌شان با زبان فارسی چه‌طور بود؟

در ایران هم تدریس زبان فارسی به خارجی‌ها داشتم، ولی اولین تجربه‌ام در خارج از کشور در یوگسلاوی قدیم و صربستان جدید بود. تازه جنگ‌های بالکان پایان یافته بود و یوگسلاوی بزرگ به چند جمهوری کوچک تقسیم شدند، دو سالی در دانشگاه بلگراد فارسی تدریس می‌کردم. یک تجربه مشابه هم در دانشگاه ملی استرالیا داشتم و یک تجربه در کانادا.

انگیزه‌های فراگیری زبان برای خارجیان متفاوت است. هر انگیزه‌ای با ذهنیتی نسبت به ایران همراه است. آن ذهنیت خیلی مهم است؛ و منِ معلمِ فارسی بایستی بر اساس ذهنیت افراد، برنامه تدریس زبان فارسی را تنظیم کنم. مثلاً در بعضی کشورها مثل کشورهای بالکان، گروه‌هایی علاقه‌مند به ایران باستان هستند. ایران عهد هخامنشی و ساسانی خیلی برایشان مهم است. مثلاً در کرواسی به آثار باستانی ایران مثل تخت جمشید توجه خاصی داشتند، می‌گویند لباس‌های یکی از نمایندگان ملل که پایه تخت داریوش را بر دوش حمل می‌کنند، لباس کرواسی به تن دارد. می‌گفتند سوابق تاریخی‌مان را آنجا می‌بینیم. یا بعضی لباس‌های قشقایی‌ها یا لرستانی‌ها را شبیه لباس‌های خودشان می‌دانستند.

* نشانه‌های آشنا پیدا می‌کردند.

بله دقیقاً. در سر دیگر طیف، کسانی هستند که مسائل امروز را دنبال می‌کنند. بعضی‌شان در بالکان ضد آمریکایی بودند و ایران برای‌شان الگوی ضد امریکایی بود؛ اینها یک جور ایران دیگر را می‌بینند. در میان مسلمان‌های بوسنی و هرزگوین هم کسانی بودند که در پی شناخت مثنوی و مولانا و ادبیات عرفانی فارسی بودند. فرقه‌های بکتاشیه و سعدیه و امثال آنها هنوز در بوسنی هستند. در خانقاه‌های آنجا مثنوی را می‌خواندند، شرح‌های مثنوی وجود داشته، هر جایی و هر گروهی ذهنیتی دارند.

* در استرالیا چه‌طور؟

در استرالیا هنر ایران و تاریخ ایران باستان برای فارسی آموزان جذاب بود؛ مثلاً کسانی به خوشنویسی ایران علاقه نشان می‌دادند، کارگاه آشنایی با خوشنویسی داشتیم برای گروهی دیگر سینمای ایران جذابیت داشت. گروهی هم فرزندان مهاجران فارسی زبان از ایران و افغانستان و تاجیکستان بودند. ما برای هر گروه یا ملتی باید آموزش زبان فارسی را بر متناسب با گرایش و نیازهای زبان‌آموزان تنظیم می‌کردیم؛ با این کار جاذبۀ زبان و فرهنگ ایرانی برایشان بیشتر می‌شد.

* سرفصل‌هایی که کار می‌کردید متناسب با خواست آنها بود؟

دقیقاً، ما طبعاً یک دوره کتاب درسی داشتیم که مبنای اصلی تدریس بود؛ بیرون از کلاس و کتاب فعالیت‌های دیگری داشتیم؛ مثلاً کارگاه‌های آموزشی داشتیم، یا تمریناتی متناسب با نیازهای فراگیران تنظیم می‌کردیم. فیلم پخش می‌شد برنامه‌های جانبی مثل گفتگوهای دورهمی، آشپزی ایرانی، موسیقی زیاد بود. دانشجویان دوست داشتند به سبک ایرانی آشپزی کنند. جشن‌های نوروز و سیزده بدر و یلدا و برنامه شب‌های ایران می‌گذاشتیم. یک نمایشگاه خیلی بزرگ در کانبرا پایتخت استرالیا با نام راه ابریشم برگزار شد، با حضور کشورهای راه ابریشم و کشورهای غربی.

ایرانی‌ها در آماده‌سازی غرفه ایران خیلی تلاش کردند. بخش آموزش زبان دانشگاه ملی استرالیا (ANU) هم ما بودیم، دو نفر خطاط بودیم که اسم افراد را با خط نسخ و نستعلیق روی کاغذ باد می‌نوشتیم و هدیه می‌کردیم. باور می‌کنید که در دو شب نزدیک به ۶۰۰ نفر توی صف آمدند که اسم خودشان یا دوستانشان را به خط خوش و به یادگار بنویسیم؟

*این‌قدر استقبال بود؟

بله. برایشان نوع قلم و مرکب و صدای نی روی کاغذ شگفت انگیز بود. ایران و زبان فارسی برای آموزش زبان جاذبه‌های متنوعی دارد؛ از جاذبه‌های توریستی بگیریم، تا اقتصادی و دیپلماتیک. یک شاگردی داشتیم خیلی قد بلند بود، بیشتر از دو مترو، ایشان الان استاد میکروبیولوژی در دانشگاه بلگراد است. آن زمان رویکردهای ضد آمریکایی داشت. می‌گفت اصلاً نمی‌خواهد زبان انگلیسی را یاد بگیرد. زبان یونانی و آلمانی می‌خواند و فارسی را هم می‌آموخت.

* فصل مشترک این همکاری به خاطر ضد آمریکایی بودن ایشان است.

صرفاً ضد امریکایی بودن نبود؛ خانواده ایشان هم تعلق خاطری به ایران تاریخی داشتند. در کنارش به موسیقی ایرانی هم علاقمند بود و الان سنتورنواز ماهری است. خیلی راحت فارسی می‌نویسد و صحبت می‌کند و با دانشگاه‌های ایران طرح‌های مشترک دارند.

یا مثلاً پلیس جوانی که فارسی را خیلی جدی دنبال می‌کرد و علاقه شدیدی به ایران داشت. او هم در جستجوی نژاد آریایی بود؛ گاهی می‌رفتم خانه‌اش، یک اتاق داشت که روی تمام در و دیوارش را پر کرده بود از طرح آجرهای معماری‌های ایرانی. می‌گفت اینها رمزها و نشانه‌های آریایی است.

*جالب است. در مورد بالکان به لحاظ فرهنگی باز یک نخ تسبیح ما را به هم وصل می‌کند ولی مثلاً در استرالیا که مهاجرپذیر است، بیشتر جنبه‌های مدرن امروز ایران مهم است.

بله، تعدادی از شاگردان ما ایرانیان و یا افغانستانی‌های مهاجر نسل دو و سه بودند. تعدادی هم به جهت آشنایی‌های فامیلی و خانوادگی و دوستان ایرانی خود، سراغ زبان و فرهنگ ایران می‌آمدند؛ مثلاً دختری بود که تا اسم ایران را می‌شنید گریه می‌کرد! یک بار از او پرسید: چنین احساسی عجیب است! گفت: من یک بیماری داشتم و از زندگی قطع امید کرده بودم، یک پزشک متخصص ایرانی من را نجات داد. زندگی دوباره‌ام را مدیون فرزند ایران هستم. می‌خواهم فارسی یاد بگیرم و ایران را خوب بشناسم. بروم ایران را ببینم. یا کسی را داشتیم که عمویش در ایران دیپلمات بوده. خلاصه این که آدم‌ها با انگیزه‌ها و دیدگاه‌های مختلف و تجارب متفاوت سراغ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی می‌آیند.

* ترکیب کلاس جالبی داشتید پس!

خب اداره کردن کلاسی با این تنوع‌ها کار سختی بود؛ یک وقتی رفتم کلاس پایۀ ۱، دیدم تعدادی دارند فارسی صحبت می‌کنند؛ دانشجویان نسل دوم مهاجران ایرانی و افغانی عمدتاً فارسی روان حرف می‌زنند اما خواندن و نوشتن بلد نیستند؛ یک کلاس ۱۱ نفره داشتم، سه نفرشان ایرانی بودند، یک افغانستانی، یک عرب‌تبار و شش نفر دیگر چینی و ایتالیایی و روس…. کار بسیار سختی بود. دانشجوی چینی حتی یک کلمه فارسی نشنیده بود؛ دانشجوی عرب‌تبار خط و حروف را خوب می‌شناخت، ایرانی‌ها هم فارسی امروزی را بسیار راحت صحبت می‌کردند. مجبور بودم کلاس را در سه گروه با سه برنامۀ جداگانه اداره کنم.

* کدام سخت‌تر بود؟ تدریس فارسی به یک غیر فارسی‌زبان یا تدریس فارسی به کسانی که به قول شما نسل دو و سه بودند و یا پیش‌زمینه‌ای از فارسی داشتند؟

خب معلوم است، آموزش زبان به کسی که هیچ سابقه‌ای ندارد سخت‌تر است. یادم هست در دانشگاه بلگراد با تأخیر کارم را شروع کردم. اوایل نوامبر_ نیمه آبان _ شروع کردم تا ژانویه؛ شاگردان حروف الفبای فارسی را نسبتاً یاد گرفتند و می‌توانستند حروف را تشخیص بدهند. رفتند تعطیلات ژانویه، وقتی برگشتند همه الفبا را فراموش کرده بودند. کار با این طیف از زبان آموزان سخت است. از آن طرف دانشجویی داشتم که در گفتگو و درک مطلب قوی بود، قشنگ فارسی صحبت می‌کرد، موسیقی ایرانی گوش می‌داد به راحتی فیلم فارسی می‌دید، فقط نمی‌توانست بخواند و بنویسد. مثل یک روستایی فارسی زبان که سواد ندارد؛ همین شاگرد در خانواده راحت صحبت می‌کند. این دو طیف، دو روش متفاوت برای آموزش می‌خواهد. معمولاً در آموزش با دومی مشکلی ندارید، یعنی با کسی که فارسی بلد است سرعت آموزش خیلی بالاست.

* به لحاظ زمانی برای هر کدام تقریباً چند دوره لازم بود؟ یک ترم؟ دو ترم؟

بستگی داشت؛ دانشجویی که می‌آمد نوشتن خط فارسی را یاد بگیرد خب حدوداً سه چهار ماهه خط را یاد می‌گرفت و به راحتی می‌خواند، اما دانشجویی که هیچ ذهنیتی نسبت به خط فارسی نداشت و روز اول خط فارسی را می‌خواست از چپ مثل خطوط لاتین بخواند، بیشتر طول می‌کشید.متصل نوشتن حروف فارسی و حروف هم‌صدا نیز خودش ماجراها داشت.

*اینها بعداً کلاس خوشنویسی می‌آمدند؟ یا اول خوشنویسی می‌آمدند و بعد فارسی؟

نه کلاس‌های خوشنویسی برای آشنایی با هنر خوشنویسی بود. مرکب و لیقه و لوازم خوشنویسی از ایران سفارش داده بودیم. یادم هست در کارگاه خوشنویسی، داشتم توضیح می‌دادم و شرکت کنندگان با دوات و قلم ور می‌رفتند حواسشان نبود دست و لباسشان سیاه شده بود. دیدم آقایی ردیف جلو نشسته و با خط زیبایی دارد می‌نویسد: “فروغ صبح دانایی کتاب است”. پرسیدم: where are you from؟ گفت: ایران، مشهد. همشهری در آمد. گفت که در یک تابلوسازی کار می‌کرده و آنجا خط یاد گرفته. درِ گوشم گفت البته متولد کابلم. یکی هم می‌گفت من عاشق صدای قلم نی هستم. خاطره‌ای از خطاطی دارم در یوگسلاوی که در مجله بخارا هم نوشتم. آقایی بود که نه خواندن فارسی بلد بود و نه نوشتن. اما شکسته نستعلیق را از روی تابلوها بسیار زیبا تقلید می‌کرد. الگو را دقیق تماشا و به تدریج نقاشی می‌کرد. دو سالی که با هم ارتباط داشتیم، کم‌کم حروف فارسی را یاد گرفت.

* خوشنویسی نزدیک‌ترین همسایگی را با ادبیات دارد، خیلی عجیب است کسی نتواند بخواند ولی بنویسید.

بله. می‌گفت – به صربی خیلی شیرین سخن بود – وقتی خط شکسته را می‌بینم قلبم شروع به تپش می‌کند، سرم دوار می‌رود. می‌توانم از خط با حافظه‌ام عکس بگیرم. حالت روحی ویژه‌ای داشت یک نوع تجربۀ خاص. پرسیدم نسبت به خوشنویسی انگلیسی هم این حس را داری؟ می‌گفت نه ندارم.

* بعد از بلاغت تصویر چه کتابی نوشتید؟

پیش از کتاب بلاغت تصویر دو کتاب درباره ادبیات صربستان نوشتم: یکی حماسه‌های صربی است. داستانهای حماسی را با شاگردان می‌خواندیم و به فارسی ترجمه می‌کردیم. یکی هم تاریخ ادبیات صربستان. هر دو کتاب در سال ۱۳۸۳ با سرمایه سفارت صربستان در تهران منتشر شد.

نظر مردم کرواسی درباره حضور تاریخی‌شان در تخت‌جمشید؛ تجربه تدریس فارسی در صربستان، استرالیا و کانادا

همزمان با کتاب بلاغت تصویر کتابی نوشتم به نام آئین نگارش مقاله علمی پژوهشی. قصه این کتاب جالب است؛ آن زمان خانم من دانشجو بود، داشت تحصیلات تکمیلی می‌خواند. یک درس روش تحقیق داشتند، از من می‌پرسید این موضوع چیه؟ اون یکی چطور؟ این را چطور باید بنویسیم؟ همان زمان یک درس روش تحقیق داشتم، جزوه‌ای که برای دانشجویان تنظیم کرده بودم به همسرم نشان می‌دادم و می‌گفتم: ما این مطلب را این‌طور بحث می‌کنیم و آن دیگری را این طور. می‌گفت نه استاد ما چیز دیگری گفته! خلاصه هر چه به منابع معتبر ارجاع می‌دادم قبول نمی‌کرد. تا این که جزوه را مرتب کردم و دادم به ناشر.

حقیقتش این بود که بخشی از آن کتاب را به عنوان شیوه نامه مجله آماده کرده بودم چون سردبیر بودم و باید برای نویسندگان مقالات دستور العملی در روش ارجاع، تنظیم مطالب، انواع مقاله و ساختار هرکدام فراهم می‌کردم. کتاب به زودی مورد اقبال قرار گرفت. یک نسخه هم فرستادم برای استاد همسرم. ایشان از کتاب خوشش آمده بود. تا الان ۲۶ بار چاپ شده. سال ۲۰۱۶ یکی از استادان ادبیات تاجیکستان این کتاب را به خط و گویش تاجیکی برگردانده است.

*از کتاب‌های دیگرتان هم صحبت کنیم!

کتاب سبک شناسی در سال ۱۳۹۰ منتشر شد. یک مجموعه برای آشنایی با روش‌ها و نظریه‌های جهانی سبک‌شناسی است و بخش دوم آن سبک شناسی عملی است. برندۀ جایزۀ کتاب فصل و برگزیدۀ تشویقی جایزۀ جلال آل احمد شد.

کتاب صد سال عشق مجازی یک پژوهش در شعر فارسی قرن دهم یا مکتب وقوع فارسی است. سال ۱۳۹۵ منتشر شد و نشان دهخدا و جایزۀ جشنوارۀ بین المللی فجر را دریافت کرد. کتاب درآمدی بر ادبیات شناسی را سال ۱۴۰۰ منتشر کردم راهنمای أصول آموزش و پژوهش در ادبیات فارسی است.

کتاب دیگری که برایش ارزش ویژه قائلم نامش صور خیال متعالیه است. خوانش تطبیقی شعر صائب تبریز و حکمت متعالیه ملاصدرا. در این کتاب همسویی شعر فارسی و حکمت ایرانی در مسألۀ وجودگرایی را نشان داده ام. بر خلاف روایت رایج که شعر عصر صفوی را تهی از اندیشه و حکمت قلمداد کرده است، این کتاب نشان می‌دهد که شعر فارسی در این دوره نیز همچنان بار حکمت ایرانی را بر دوش می‌کشد.

آخرین کتابم ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی است که چند ماه پیش به بازار آمد. بنیاد این کتاب بر یک گزارش تاریخی در بارۀ تلاش‌های ایرانیان برای دستیابی به یک ابرمتن شبه مقدس نهاده شده است. و زادمان و زیستمان و سرشت صوری و معنایی سه ابرمتن فارسی (شاهنامه، مثنوی، دیوان حافظ) را بررسیده و کوشیده امکان و امتناع ظهور متن مقدس در زبان فارسی را واکاوی کند.

ادامه دارد…



منیع: خبرگزاری مهر